فهرست محتوا
همانطور که در مقاله اهمیت برندینگ و نقش آن در موفقیت کسب و کار ها و مطلب اهمیت برندینگ CRM در موفقیت یک کسب و کار توضیح دادیم، موفقیت در برندسازی در زمره ی موفقیت های مربوط به کسب و کاری ست که عموما (اما نه همیشه) با دقت بالایی موفقیت کلی کسب و کار و برند را پیش بینی می کند. هدف تمامی استارت آپ ها این است که به موفقیتی شبیه آنچه استارباکس کسب کرد، دست یابند.
استارباکس حرکت روزمره، ساده، و حتی کسل کننده ی خریدن قهوه را با خلق برندی به یاد ماندنی تبدیل به یک “تجربه” کرد: نامی منحصر به فرد و لوگویی فراموش نشدنی که تعریف قهوه را از “خوردن قهوه” به “قهوه خوردن در مکانی راحت و خوشایند” تغییر داد. برند استارباکس یک فرهنگ نو خلق کرد، که اصلا کار آسانی نیست، اما شدنی ست.
گام یکم: تصویری از خود بسازید
شعار ما در مجله کسب و کار پارس ویتایگر، کمک به رشد و ارتقا با ارائه محتوای مفید درباره کسب و کار ها است. برای این منظور از منابع معتبر خارجی که در حوزه تکنولوژی و سازمانی، فعال هستند برای تولید محتوا و ارائه آن به شما کاربران محترم استفاده میکنیم.
ایجاد آگاهی از نام تجاری نیاز به نفوذ دارد. شما سعی می کنید خود را در جمع افرادی جا دهید که نمی خواهند تصمیمات خرید خود را تغییر دهند. نام تجاری شما باید به اندازه کافی قدرتمند باشد تا بتواند آنها را از روال عادی خود خارج کند.
همه چیز از یک نام شروع می شود. هر نامی که بتواند بصورت درست و مشخص پیامی را که حامل آن است برساند، می تواند به یاد ماندنی شود. می توانید نامی توصیفی انتخاب کنید. شاید این نام یک کلمه ی ساختگی یا با اشاره ای مبهم به محصول یا خدمات شما باشد، اما باید بتواند ارتباط عاطفی پایداری بین برند شما و مشتریانتان ایجاد کند.
نام های مبهم در صورت موفقیت در برندسازی همیشه از به یاد ماندنی ترین ها هستند. این نام مبهم حتی می تواند یک نام خانوادگی باشد که نشان می دهد فردی که پشت این برند است در این کسب و کار اعتبار، افتخار کاری و حتی استانداردهای اخلاقی دارد.
لوگوی شما نیز دقیقا به اندازه ی نام کسب و کارتان (حتی گاهی بیشتر) اهمیت دارد. لوگو اولین ارتباطی است که مصرف کننده با نام تجاری برقرار می کند. و اگر لوگوی شما انتظارات را برآورده کند، جرقه ی آگاهی از برند در همین جا زده می شود. اولین معیار سنجش یک لوگو این است که چطور به سوالات زیر پاسخ می دهد: چه کسی هستید؟ چه کار می کنید؟ کار شما به چه درد من (مشتری) می خورد؟
گام دوم: شناخته شوید
برندینگ در ذهن مصرف کنندگان و مشتریان اتفاق می افتد. وعده های پشت برند، جذابیت مورد نظر را ایجاد می کنند، اما رساندن کلمات حاوی این وعده ها به مشتریان است که اهمیت دارد و در نهایت باعث جذب آنها می شود.
استفاده از رسانه های سنتی، یعنی تبلیغات، نمایشگاه ، بازاریابی مستقیم، رویداد ها، کتاب های مرجع کسب و کار هزینه بر است، و هزینه چیزی ست که بسیاری از استارت آپ ها از آن دوری می کنند.
استفاده از رسانه های اجتماعی که قبلا در استراتژی های بازاریابی شبکه های اجتماعی به آن اشاره نمودیم، یک راه حل بسیار کارآمد برای کارآفرینانی ست که می خواهند در هزینه ها صرفه جویی کنند. البته به علت تعداد بی شمار کسانی که از شبکه های اجتماعی به عنوان ابزار تبلیغات رایگان استفاده می کنند، رقابت در این عرصه بسیار فشرده بوده و رعایت نکات و ظرافت ها برای دیده شدن تبلیغات بسیار ضروری ست:
گوش کنید، حراف نباشید. اول مکالمه ای را که می خواهید در آن شرکت کنید بشنوید، سپس در آن وارد شوید. برای نمونه، در برحثی مرتبط با آزمایشگاه خاک، کسی اهمیتی نمی دهد که شما شام چه خورده اید!!!
سوال بپرسید، سخنرانی نکنید. هدف ایجاد ارتباط دو طرفه است. با مخاطبان تعامل ایجاد نمایید.
واقعی باشید. طبق شخصیتی که میخواهید برندتان داشته باشد رفتار کنید. به این شخصیت عمق داده و نوآور باشید.
جذاب باشید و بخشنده. از اطلاعاتتان برای پاسخگویی به دیگران استفاده کنید.
مشتاق باشید و پاسخگو. به نیاز افراد گوش داده و سپس اطلاعات لازم را به نحوی به اشتراک بگذارید که هیچ هدفی جز کمک کردن نداشته باشد.
جبران کنید. از کسانی که شما را در فضای مجازی دنبال می کنند به نحوی ویژه تشکر کرده و قدردان این باشید که شما را به دنیای خود راه داده اند.
مدیریت و دسته بندی این تبلیغات به شما کمک می کند که از تکرار مطالب و انتشار مطالب غیرمفید پرهیز کنید. شما می توانید با استفاده از نرم افزار CRM مورد استفاده ی خود (در صورتی که چنین قابلتیی را پشتیبانی کند) این مطالب را مدیریت کرده و بر آنها نظارت داشته باشید.
شاید اولین چیزی که با شنیدن کمپین های تبلیغاتی آنلاین به ذهن شما می رسد کمپین های ایمیلی باشد که با استفاده از CRM می توان ارسال کرده و بازخورد و موفقیت آنها را سنجید. اما با گسترش بازاریابی آنلاین، سی آر ام ها نیز با توجه به نیاز روز پیشرفت کرده و کمپین های دیگر، مانند شبکه های اجتماعی را نیز پشتیبانی می کنند.
دیگران در پارس ویتایگر خوانده اند: ابزارهای اتوماسیون بازاریابی و تبلیغات پارس ویتایگر
گام سوم: بدانید که مشتری چه می خواهد
در کسب و کاری نوپا با محدودیت بودجه ، معمولا باور کارآفرین جوان این است که پتانسیل موفقیت ایجاد یک برند، کاملا به میزان اشتیاق کارآفرین به ارائه ی ایده ای که بازار فعلی را “کن فیکون” کند بستگی دارد. در صورتیکه این باور کامل نیست. گواه آن هم تعداد بسیار بالای استارت آپ های شکست خورده در سرتاسر دنیاست. برای موفقیت در برندسازی باید بدانید که مشتری احتمالی تان چه می خواهد.
کمپین های تست محصول یا خدمات راه اندازی کرده، تمامی اطلاعات به دست آمده را ذخیره و دسته بندی کنید، و سپس با تحلیل این داده ها میزان اشتیاق بازار هدفتان برای خرید از شما را بسنجید. تمامی این اطلاعات و حتی در بعضی موارد راه اندازی این کمپین ها را در سیستمی مانند مدیریت ارتباط با مشتریان ( CRM ) انجام دهید چرا که گزارش گیری و داشتن یک پایگاه داده از اصولی ست که به کار شما دقت و سرعت چشمگیری می بخشد.
مرتبط: تحلیل فروش با استفاده از نمودار فروش
موفقیت در برندسازی همیشه منجر به موفقیت کلی نیست
همان طور که در ابتدای مقاله اشاره کردیم، موفقیت در برندسازی برای موفقیت کلی کسب و کار لازم است، ولی کافی نیست. استارت آپی با نام Fit Fuel در سال ۲۰۰۶ در بیشتر مجلات برتر ایالات متحده به چشم می خورد و همه آن را برند بزرگ بعدی می دانستند. شان کِلی و لوک برگیس، بنیان گذاران این کسب و کار، به عنوان دو کارآفرین برتر مصاحبه های زیادی انجام دادند. اما در سال ۲۰۰۹ این “برند بزرگ بعدی” حتی دیگر یک برند هم نبود.
قرار بود Fit Fuel به سازنده های دستگاه های فروش خودکار کمک کند از غذاهای سالم و مغذی به جای چیپس و سودا برای پر کردن این ماشین ها استفاده کنند. اما کمی پس از شروع به کار متوجه شدند که مخاطب اصلی شان کسب و کار های مرتبط نیستند، بلکه تمامی مخاطبانشان، مردم عادی هستند که به دنبال نوشیدنی ها و خوراکی های انرژی زا با قیمت مناسب می گردند.
پس با ایجاد تغییری بنیادین، Fit Fuel به فروشنده ی محصولات تناسب اندام تبدیل شد. رشد کمپانی بسیار چشمگیر بود. درآمد آن سالی ۵ میلیون دلار بود و این دو بنیانگذار به دفتری بزرگتر نقل مکان کرده، و تعداد کارکنانشان را از ۵ به ۲۰ رساندند. تا این جا همه چیز خوب به نظر می رسد.
اما Fit Fuel با تغییر دیگری تبدیل به فروشنده ی تمامی محصولات مربوط به تناسب اندام، از کتاب گرفته تا لوازم و تجهیزات مربوطه، شد. طبق گفته ی برگیس “ما آمازون تناسب اندام بودیم. اما مردم در مورد ماهیت ما گیج شده بودند. ما هم بودجه ی زیادی نداشتیم و از میدان جنگ رقابت قیمت جان به در نبردیم.”
این دو بنیان گذار در میانه ی سال ۲۰۰۹ ورشکستگی Fit Fuel را اعلام کرده، و در نهایت موفقیت در امر برندسازی، شکست بزرگی را تجربه کردند.
این که با استفاده از سیستم هایی مانند پارس ویتایگر گام های موفقیت در برندسازی را مشخص کرده و سپس با استفاده از داده های ثبت شده در این سیستم ها این گام ها را طی کنید احتمال چنین شکست های عظیمی را بشدت کاهش می دهد. شاید یک شبه به موفقیت نرسید، چرا که تحلیل و بررسی و البته جمع آوری داده هایی که بتواند مسیر شما را برای موفقیت در برندسازی مشخص کند زمان بر است، اما یک شبه هم به شکست نخواهید رسید.