فهرست محتوا
طبق آمار 95 تا 97 درصد کسب و کارها در 5 سال اول کارشان شکست خورده و منحل می شوند. این نوشته مقدمه ای برای سیستم سازی در کسب و کار است، که موجب می شود سازمان شما به مدیریت وابسته نباشد. این مقاله و ویدیوی انتهای آن یکی از بخش های آموزش سیستم سازی ست که در وب سایت پارس ویتایگر منتشر می شود. بخش های دیگر در مقاله های جداگانه در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
دلایل شکست کسب و کار می توانند بسیار متنوع و متفاوت باشند، اما یکی از مهم ترین دلایل این است که کسی که کسب و کار را شروع می کند، در زمینه کاری کسب و کار تخصص دارد.
شاید عجیب به نظر برسد، ولی در ادامه متوجه می شوید که مشکل این تخصص چیست.
چرا کسب و کارتان را شروع کردید؟
شعار ما در مجله کسب و کار پارس ویتایگر، کمک به رشد و ارتقا با ارائه محتوای مفید درباره کسب و کار ها است. برای این منظور از منابع معتبر خارجی که در حوزه تکنولوژی و سازمانی، فعال هستند برای تولید محتوا و ارائه آن به شما کاربران محترم استفاده میکنیم
اولین دلیل راه اندازی کسب و کارتان چه بود؟ دلایل زیادی از جمله
- آزادی
- حل کردن مشکلی که می خواهید حل شود
- رضایت فردی
- کنترل جهت گیری زندگی
- غیر قابل استخدام بودن و عدم علاقه به کار کردن برای دیگران
- رشد شخصی
- کمک به دیگران
- پول بیشتر
- انتخاب مشتری ها طبق نظر خودتان و کارکردن با کسانی که می خواهید
- خوابیدن صبح!
- عدم رفت و آمد به محل کار
- مزایای مالیاتی
دن لاک، کارآفرین و مشاور کسب و کار، در این باره می گوید: “من قطعا غیرقابل استخدام هستم. در تمام زندگی کاریم فقط یک شغل داشته ام. در یک سوپرمارکت به مدت یک سال کار کردم، به عنوان کسی که خرید ها را در کیسه می گذارد.
این تنها شغلی ست که من در کل زندگی ام داشتم و بقیه آن صاحب کسب و کار بودم. مهم ترین چیزی که در آن شغل آموختم این بود که کار کردن با فرد دیگری چقدر سخت و افتضاح است”.
همه ما کسب و کارمان را با دلیل یا فلسفه ای خاص شروع کردیم. اما شکست خوردن جزو چشم اندازهایمان نیست. با این حال، احتمال این که جزو 95 درصد شکست خورده باشیم 19 برابر 5 درصد موفق است.
افسانه کارآفرینی
این نام کتابی ست که مایکل گربر نوشته است. نام اصلی آن E Myth بوده، و به باورهای غلط در مورد کارآفرینی اشاره می کند.
مایکل گربر در این کتاب درباره این باور صحبت می کند که بیشتر کسانی که کسب و کار کوچک راه می اندازند کارآفرینانی هستند که در حقیقت کارآفرین نیستند!
این فرض که کسی که کار تخصصی یک کسب و کار را می فهمد می تواند کسب و کاری را مدیریت کند که آن کار تخصصی را انجام می دهد، اشتباه است.
پس یک لوله کش که برای یک شرکت لوله کشی کار می کند و باور دارد که من می توانم کار بهتری انجام دهم، می رود و کار خود را راه اندازی می کند. برنامه نویسی که برای یک شرکت کار می کند با خود فکر می کند که می تواند بهتر کار کند. پس استعفا می دهد و کار خودش را آغاز می کند.
چیزی که گربر می گوید این است که بیشتر کارآفرینان در حقیقت تکنسین هایی هستند با حس تصرف کارآفرینی.
دلایل شکست کسب و کار
بیشتر کارآفرینان شکست می خورند چون درون کسب و کارشان کار می کنند نه بر روی آن. این احتمالا یکی از رایج ترین و مهم ترین دلایل شکست کسب و کار هاست.
یعنی مثلا من می دانم چطور لوله کشی کنم، پس یک کسب و کار لوله کشی راه می اندازم. یا به طور کلی من میدانم چطور یک کار تخصصی را انجام دهم، پس کسب و کار خودم را راه می اندازم.
و چالش بزرگ این است که در یک کسب و کار، فقط یک تکنسین لازم نیست تا کسب و کار موفق شود.
یک سر و سه سودا!
در حقیقت سه نفر برای موفقیت کسب و کار لازم هستند:
- یک کارآفرین، کسی که چشم انداز را می بیند
- یک مدیر، که تیم را رهبری کند
- و یک تکنسین که کارها را انجام دهد
مشکل این است که بیشتر کارآفرینان، به عنوان هر سه این افراد کار را شروع می کنند. خودمان کارآفرینیم، خودمان مدیریم و خودمان تکنسین هستیم. سعی می کنیم هر سه کار را انجام دهیم و معمولا به راحتی در این دام می افتیم.
با خود می گویید “خب این کار را انجام می دهم” و بعد “خب باید متوجه شوم چطور کسب و کارم رشد می کند” و “باید این فرد را هم استخدام کنم” یا “این فرد خیلی خوب کار انجام نمی دهد، این کار را هم خودم باید بکنم” و هزاران مثال دیگر که هر کارآفرینی می شناسد و انجام داده است.
به حالتی دچار می شوید شبیه به الاکلنگ، که کار می کنید و کار می کنید؛ و ناگهان می بینید که مشتری کافی ندارید. پس سعی می کنید مشتری بگیرید. کار پیدا می کنید و کار پیدا می کنید، و بعد دوباره کار می کنید و کار می کنید.
و تمام کسب و کار، تمام زندگی همین طور می شود.
تخصص در کار، نه مدیریت
این که یک متخصص هستید و می دانید که چطور کار تخصصی مدنظرتان را انجام دهید، دقیقا همان چیزیست که مانع موفقیت کسب و کار می شود. نه به خاطر خود تخصص در کار، بلکه به این دلیل که توهم تخصص در مدیریت را به شما می دهد، و شما برای مدیریت کسب و کار موفق، توانایی مدیریت، لازم دارید.
یعنی مثلا وقتی که صاحب یک شرکت گرافیکی خودش هم طراح گرافیکی ست، وقتی به مشکلی برمی خورد سعی می کند با سخت تر کار کردن در حرفه خودش آن را حل کند. یعنی با خود می گوید “باید طراح گرافیک بهتری شوم و بعد مشکلات کسب و کارم حل می شوند”.
مسئله این است، که آیا این حقیقت دارد؟
برای این که کارآفرین موفقی شوید، باید بدانید توانایی هایی که از شما یک تکنسین موفق می سازد تقریبا هیچ ارتباطی به توانایی های لازم برای ساخت و مدیریت کسب و کار ندارد.
و به همین دلیل آمار نشان می دهد که 95 تا 97 درصد کسب و کارهای کوچک بیش از پنج سال دوام نمی آورند. چون بیشتر کارآفرینان در حقیقت تکنسین هایی هستند که از حس تصرف کارآفرینی رنج می برند.
توانایی هایی که لازم است تا یک کسب و کار موفق بسازید چیست؟ این مسئله در نوشته آینده ما با عنوان “7 گام ساخت کسب و کار موفق” بررسی می شود.
دیگران در پارس ویتایگر خواندهاند:
- بزرگ ترین تهدید های کسب و کار و کمک CRM در مدیریت آنها
- چگونه میتوان با استفاده از CRM فروش را افزایش داد؟
از نظر دن لاک، چرا کسب و کارها شکست می خورند؟
در ویدیوی زیر، توضیحات کامل دن لاک را در خصوص شکست کسب و کار ها می بینید. دن لاکِ هنگ کنگی-کانادایی یکی از مولتی میلیونرهای خودساخته ایست که زیر 30 سالگی ثروت مولتی میلیونی خود را کسب کرد. او در 13 کسب و کار اول خود شکست خورد، اما بالاخره با شرکت تبلیغاتی تک نفره اش در سال 2003 به موفقیت رسید و پس از آن کمپانی های بسیار سودآور دیگری را راه اندازی کرد. بخش های دیگر این ویدیو در مقاله های دیگر آموزش سیستم سازی ما قابل مشاهده اند.
این مطلب فوق العاده بکارم اومد. ممنون