فهرست محتوا
سیستم سازی سازمانی به معنای ایجاد، بهینهسازی و مدیریت فرآیندها، ساختارها و رویههای سازمانی است که به افزایش کارایی، بهرهوری و هماهنگی در دستیابی به اهداف سازمان کمک میکند. این فرآیند با کاهش خطاها، بهبود کیفیت محصولات و خدمات و افزایش رضایت مشتریان، به سازمانها امکان میدهد که به طور مؤثرتری عمل کنند و به اهداف استراتژیک خود برسند.
تعریف سیستم
قبل از پاسخ به سوال منظور از مدیریت سیستمی و تفکر سیستمی چیست؟ نیاز است مفهوم اصلی سیستم تعریف شود. سیستم به مجموعهای از اجزا یا عناصر مرتبط و وابسته به یکدیگر اطلاق میشود که با همکاری و تعامل، هدف یا اهداف مشخصی را دنبال میکنند. این اجزا میتوانند فیزیکی، مانند قطعات یک ماشین، یا غیر فیزیکی، مانند فرآیندها و رویههای سازمانی باشند.
هر سیستم دارای یک مرز مشخص است که آن را از محیط پیرامون خود جدا میکند و ورودیها و خروجیهای خاصی دارد که با محیط خود در تعامل است. تعریف سمت سازمانی و انواع سیستم ها در سیستم سازی نیز موضوع قابل توجهی در این زمینه است.
ویژگیهای کلیدی یک سیستم
اجزا یا عناصر: هر سیستم از اجزا یا عناصر مختلفی تشکیل شده است که هر یک نقش خاصی در عملکرد کل سیستم دارند.
روابط و تعاملات: اجزا یا عناصر سیستم با یکدیگر در تعامل هستند و این روابط تعیین میکنند که چگونه سیستم به اهداف خود دست مییابد.
ورودیها و خروجیها: سیستمها با محیط خود در تعامل هستند و ورودیها را دریافت و خروجیها را تولید میکنند.
مرز سیستم: مرز سیستم تعیین میکند که کدام اجزا داخل سیستم قرار میگیرند و کدام اجزا خارج از آن قرار دارند.
هدف یا اهداف: سیستمها برای دستیابی به یک یا چند هدف مشخص طراحی و پیادهسازی میشوند.
سیستم سازی چیست؟
شعار ما در مجله کسب و کار پارس ویتایگر، کمک به رشد و ارتقا با ارائه محتوای مفید درباره کسب و کار ها است. برای این منظور از منابع معتبر خارجی که در حوزه تکنولوژی و سازمانی، فعال هستند برای تولید محتوا و ارائه آن به شما کاربران محترم استفاده میکنیم.
سیستم سازی فرآیندی ست که طی آن از کسب و کارتان یک سیستم کارآمد می سازید. تلاش شما در سیستم سازی این است که وابستگی کسب و کارتان به یک شخص، خصوصا خودتان، از بین برود. یعنی حضور شما یا هر شخص دیگری لازمه کار کردن تیم و کسب و کار نباشد.
یکی از اهداف بسیار بزرگ سیستم سازی این است که نتایج شما را قابل پیش بینی کند. وقتی که سوار خودرویتان می شوید و آن را روشن می کنید، می دانید که باید از پدال ها، فرمان و دنده برای هدایت آن استفاده کنید. می دانید که باید سوخت داشته باشید. هم چنین، در صورت سالم بودن ماشین و وجود تمام ابزارهای داخلی و جانبی لازم، می توانید پیش بینی کنید که تا چه ساعتی باید به مقصد برسید. این یعنی خودرو یک سیستم کارآمد است.
هدف از سیستم سازی کسب و کار این است که سیستمی به همین کارآمدی و با همین دقت پیش بینی بسازید.
تعریف سیستم سازی سازمانی
سیستم سازی سازمانی به معنای طراحی و پیادهسازی یک مجموعه منسجم از فرآیندها و ساختارهای مدیریتی است که هدف آنها بهبود عملکرد سازمان از طریق هماهنگی و بهینهسازی منابع است. این مفهوم شامل تعیین دقیق وظایف، نقشها و استفاده از ابزارهای مناسب برای انجام عملیات به صورت منظم و کارآمد میشود. سیستم سازی سازمانی به ایجاد یک چارچوب ساختاری کمک میکند که در آن همه اعضا و بخشها به طور هماهنگ عمل میکنند.
سیستم سازی با تعریف دقیق وظایف، نقشها و استفاده از ابزارهای مناسب، کمک میکند تا عملیات سازمان به صورت منظم و کارآمد انجام شود. این فرآیند باعث کاهش خطاها، بهبود کیفیت محصولات و خدمات و افزایش رضایت مشتریان میشود.
به عبارتی ساده تر، سیستم سازی باعث ایجاد نظم و انسجام در سازمان میشود و از این طریق، کارایی و بهرهوری سازمان را افزایش میدهد. ابزار توصیه شده برای این مهم، عموما CRM است.
اهمیت سیستم سازی کسب و کار
(بررسی دلایل اهمیت سیستم سازی در بهبود عملکرد و افزایش کارایی کسب و کار)
سیستم سازی به عنوان یکی از اصول اساسی مدیریت نوین، دارای اهمیت بسیاری است. این فرآیند به سازمانها کمک میکند تا به اهداف استراتژیک خود برسند و با استفاده از منابع موجود به بهترین شکل ممکن عمل کنند. سیستم سازی باعث افزایش شفافیت، کاهش خطاها و بهبود سرعت پاسخگویی در سازمانها میشود.
سیستم سازی سازمانی به عنوان یکی از اصول اساسی مدیریت نوین، دارای اهمیت زیادی است. این فرآیند به سازمانها کمک میکند تا:
- بهرهوری را افزایش دهند: با تعریف و بهینهسازی فرآیندها، زمان و منابع کمتری برای انجام کارها صرف میشود.
- کیفیت را بهبود بخشند: استانداردسازی فرآیندها باعث افزایش کیفیت محصولات و خدمات میشود.
- هزینهها را کاهش دهند: با کاهش تکرار و خطاها، هزینههای عملیاتی کاهش مییابد.
- رضایت مشتریان را افزایش دهند: سیستم سازی میتواند بهبود قابل توجهی در تجربه و رضایت مشتریان ایجاد کند.
اجزای اصلی سیستم سازی|معرفی اجزای کلیدی سیستم سازی شامل فرآیندها، ابزارها و منابع انسانی
سیستم سازی شامل اجزای مختلفی است که هر کدام نقش مهمی در بهبود عملکرد سازمان دارند:
| فرآیندها | شامل تعریف و بهینهسازی رویهها و وظایف مختلف در سازمان |
| ابزارها | استفاده از نرم افزارها و تکنولوژیهای مدرن برای بهبود کارایی |
| منابع انسانی | آموزش و توسعه کارکنان برای استفاده بهینه از سیستمها |
مزایای سیستم سازی برای سازمان ها
مزایای سیستمسازی فقط در صرفهجویی مالی خلاصه نمیشود. سیستمسازی به سازمانها کمک میکند از حالت واکنشی به حالت پیشنگر تبدیل شوند؛ یعنی به جای حل بحران، مسیر رشد خود را طراحی کنند.
سازمانی که سیستم دارد، قابلاعتماد، توسعهپذیر و ماندگار است؛ اما سازمانی که به افراد وابسته است، در بهترین حالت موقتی خواهد بود.
سیستمسازی یکی از قدرتمندترین روشهای توسعهی پایدار در کسبوکار است. این مفهوم تنها به معنای مستندسازی فرآیندها نیست، بلکه به ایجاد زیرساختی برای رشد، چابکی و تصمیمگیری مبتنی بر داده منجر میشود. در ادامه مهم ترین مزایای مالی و غیرمالی سیستم سازی را بررسی میکنیم:
1- افزایش کارایی و بهرهوری سازمانی
سیستمسازی به سازمان کمک میکند تا مسیر انجام کارها از حالت سلیقهای به حالت استاندارد و تکرارپذیر تبدیل شود. با این تغییر، زمان اجرای فرآیندها کاهش یافته، وظایف غیرضروری حذف میشوند و خروجی با منابع موجود چند برابر میگردد. نتیجهی مستقیم آن، افزایش بهرهوری و بازدهی کل سیستم است.
2- بهبود هماهنگی بین واحدها
در سازمانهایی که سیستمسازی را جدی میگیرند، ارتباط میان بخشها دیگر وابسته به افراد نیست؛ بلکه از طریق فرآیندهای تعریفشده و دادههای مشترک پیش میرود. این هماهنگی، از دوبارهکاریها جلوگیری کرده و جریان کار را یکپارچه میکند.
3- کاهش خطا و ریسکهای انسانی
یکی از اثرات محسوس سیستمسازی، کاهش خطاهای انسانی است. وقتی همه چیز بر پایهی فرآیند و داده اجرا میشود، احتمال اشتباه، تأخیر یا اتلاف منابع بهشدت کاهش مییابد. استفاده از نرم افزارهای CRM، ERP و سیستمهای اتوماسیون نیز این دقت را چند برابر میکند.
4- تصمیمگیری دقیقتر با دادههای واقعی
در یک سازمان سیستممند، دادهها بهصورت لحظهای جمعآوری و تحلیل میشوند. مدیران بهجای اتکا به حدس و تجربه، تصمیمهای خود را بر اساس گزارشها و شاخصهای واقعی میگیرند. تصمیمگیری دادهمحور، ریسک تصمیمهای اشتباه را کم کرده و مسیر رشد را قابلپیشبینی میسازد.
5- افزایش انعطافپذیری در برابر تغییرات
بازار بهسرعت تغییر میکند؛ اما سازمانی که سیستم دارد، سریعتر و هوشمندتر واکنش نشان میدهد. چون فرآیندهایش مستند، قابلاندازهگیری و بهروزرسانی هستند. این یعنی هر تغییری — از رفتار مشتری تا تحولات اقتصادی — میتواند بدون اختلال در عملیات، در ساختار سازمان اعمال شود.
چالشهای سیستم سازی سازمانی
هرچند سیستم سازی سازمانی دارای مزایای بسیاری است، اما چالشها و مشکلات خاص خود را نیز دارد. برخی از این چالشها عبارتند از:
مقاومت در برابر تغییر: کارکنان ممکن است در برابر تغییرات سیستم مقاومت نشان دهند.
هزینههای اولیه: پیادهسازی سیستمهای جدید ممکن است هزینهبر باشد.
نیاز به آموزش: کارکنان نیاز به آموزشهای جدید دارند تا بتوانند با سیستمهای جدید کار کنند.
پیچیدگیهای فنی: پیادهسازی و نگهداری سیستمهای پیچیده میتواند دشوار باشد.
راهبردهای موفق سیستم سازی سازمانی
برای موفقیت در سیستم سازی سازمانی، سازمانها باید از راهبردها و راهکارهای خاصی استفاده کنند. برخی از این راهبردها عبارتند از:
تعهد مدیریت ارشد: مدیریت ارشد باید به فرآیند سیستم سازی متعهد باشد و از آن حمایت کند.
آموزش و توسعه کارکنان: آموزشهای مناسب برای کارکنان ارائه شود تا بتوانند با سیستمهای جدید کار کنند.
ارزیابی و بهبود مستمر: سیستمها باید به طور مستمر ارزیابی و بهبود یابند.
استفاده از فناوریهای مناسب: انتخاب و استفاده از فناوریهای مناسب برای بهینهسازی فرآیندها و سیستمها.
مراحل سیستم سازی کسب و کار در سازمان
برای پیادهسازی موفق سیستم سازی سازمانی، باید مراحل مشخصی طی شود:
1- تحلیل وضعیت فعلی: ارزیابی فرآیندها و سیستمهای موجود و شناسایی نقاط قوت و ضعف آنها.
2- تعیین اهداف و استراتژیها: تعیین اهداف کوتاهمدت و بلندمدت و تدوین استراتژیهای دستیابی به آنها.
3- طراحی سیستم: طراحی فرآیندها، نقشها و ابزارهای لازم برای دستیابی به اهداف تعیین شده.
4- پیادهسازی و اجرا: اجرای فرآیندهای تعریف شده و نصب و راهاندازی ابزارهای نرم افزاری.
5- نظارت و ارزیابی: مانیتورینگ مستمر عملکرد سیستم و ارزیابی نتایج.
6- بهبود مستمر: شناسایی نقاط قابل بهبود و اجرای اقدامات اصلاحی.
آموزش سیستم سازی کسب و کار
آموزش سیستم سازی کسب و کار یکی از مهمترین عوامل موفقیت در مدیریت مدرن است. راهبردهای موفق در آموزش سیستم سازی کسب و کار نیز اهمیت ویژهای دارد. برای موفقیت در آموزش سیستم سازی کسب و کار، سازمانها باید از راهبردها و روشهای موثری استفاده کنند. برخی از این راهبردها عبارتند از:
- برگزاری دورههای آموزشی: ارائه دورههای آموزشی منظم برای کارکنان در زمینه سیستم سازی.
- استفاده از مربیان متخصص: بهرهگیری از تخصص مربیان حرفهای برای آموزش سیستم سازی به کارکنان.
- تمرکز بر آموزش عملی: ارائه آموزشهای عملی و تجربی برای تقویت مهارتهای سیستم سازی در کارکنان.
- تشویق به یادگیری مستمر: ایجاد فرهنگ یادگیری مستمر و تشویق کارکنان به بروز رسانی دانش و مهارتهای خود
آموزش سیستم سازی کسب و کار به صورت گام به گام توسط دن لاک
از هر 100 کسب و کار جدید که راه اندازی می شود، 95 تا 97 تای آنها در 5 سال اول شکست خورده و برچیده می شوند. در این نوشته و سری مقالات سیستم سازی، تمام تلاشمان بر این است که شما را در 3 تا 5 کسب و کار موفق که از 5 سال اول با موفقیت می گذرند و به رشد ادامه می دهند، ببینیم.
با استفاده از یک سری ویدیو از دن لاک، یکی از بزرگ ترین مشاوران کسب و کار دنیا، سری مقالات آموزش سیستم سازی کسب و کار را آماده کرده ایم.
از کتمان حقیقت، یا ترجیح تنها بخشی از حقیقت به کل آن. حقیقت این است که اگر مشکلی در کسب و کار شما پیش می آید، باید بدون درنگ خودتان را مقصر بدانید. اگر نیروهایتان ناکارآمد هستند، شما به عنوان یک مدیر و صاحب کسب و کار نتوانسته اید نیروی کارآمد بگیرید و آنها را درست آموزش دهید.
اگر نمی توانید پیش بینی درستی از سال آینده کسب و کارتان داشته باشید، به خاطر ضعف شما در ساخت سیستمی در کسب و کار است، که خروجی قابل پیش بینی داشته باشد. به هر جهت، اگر شما مدیری بسیار قوی بوده و بتوانید کنترل کامل روی کسب و کارتان داشته باشید، احتمال شکستتان در حد 3 تا 5 درصد می شود، نه 95 تا 97 درصد.
آیا هر کس که یک کسب و کار را شروع می کند، کارآفرین است؟ خیر. کارآفرین کسی ست که با دلایل و چشم انداز مشخصی یک کسب و کار را شروع می کند. او صرفا به این دلیل که در یک حرفه خوب است، کسب و کاری را راه اندازی نمی کند.
یک کارآفرین حقیقی می داند که برای راه اندازی یک کسب و کار موفق، باید یک مدیر کارآمد و توانمند باشد، نه یک تکنسین عالی. او پیش از آغاز کسب و کار خودش، توانایی های لازم برای مدیریت موفق را از منبعی قابل اعتماد می آموزد. او تصویری واضح از کسب و کارش ترسیم کرده و می داند که می خواهد کسب و کارش تا چه حد بزرگ شود و از چه مسیری به کجا برسد.
هم چنین، سعی می کند ابزارهای لازم را، از نرم افزارهای حسابداری و CRM گرفته تا سیستم های سخت افزاری و تلفنی مانند ویپ،بشناسد و در زمان مناسب از آنها استفاده کند.
وقتی که یک کسب و کار می سازید، می خواهید در حقیقت سیستمی باشد که ورودی آن محصول و مشتری و خروجی اش سود روزافزون است. آیا چنین چیزی بیش از حد رویایی نیست؟ خیر. اگر طبق این هفت گام پیش روید:
- جذب مشتری
- حفظ و نگهداری
- بهبود مشتری
- سیستم سازی
- واگذاری مسئولیت ها
- خودکارسازی
- رشد و موفقیت کسب و کار
شما باید همیشه سعی کنید کسب و کارتان را بدون هیچ ابهام و نقطه کوری ببینید و بتوانید از آن گزارش گرفته و پیش بینی اش کنید. برای این کار باید تمام ابزارهای لازم را در دست داشته باشید. مثلا برای گزارش های خودکار و تخصیص مسئولیت ها، خودکارسازی ها و پیگیری ها از نرم افزار CRM استفاده می شود.
با پاسخ دادن به لیستی از سوالات که در بخش چهارم سری مقالات سیستم سازی به طور کامل شرح داده شده اند، هدف کسب و کارتان را مشخص کنید. به صورت خلاصه، کسب و کارتان را به عنوان یک مجسمه در حال ساخت در نظر بگیرید:
باید بدانید مجسمه چه مشخصاتی دارد، در آخر چه شکلی می شود، چه اندازه ایست، هر جزء آن را چگونه باید بسازید و از چه تکنیک هایی برای ساخت آن استفاده کنید. هم چنین، باید بتوانید زمان تقریبی ساخت را با توجه به انتظاراتتان از شکل نهایی مجسمه و توانایی های خودتان تخمین بزنید.
اگر ندانید مجسمه چه شکلی باید بشود، چطور می فهمید که کارتان تمام شده و مجسمه تان ساخته شده است؟
چارت سازمانی اسکلت سازمان شما در زمینه نیروهاست. هر کسب و کار چهار ستون پایه دارد: عملیات ها، بخش مالی، بازاریابی و افراد. اگر شما به عنوان صاحب کسب و کار مسئول هر چهار بخش هستید و کارهایش را انجام می دهید، یعنی باید شروع به واگذاری مسئولیت ها کنید.
تمام مسئولیت ها را در سازمانتان بنویسید. سپس، آنها را دسته بندی کنید و ببینید در هر بخش چه نیرویی را با چه مشخصات و توانایی هایی باید داشته باشید. هیچ گاه نقش ها را طبق افراد تعریف نکنید. سمَت سازمانی را تعریف کنید و سپس به دنبال افرادی شایسته برای پر کردن آن نقش بگردید.
حقیقت این است که پیدا کردن نیروی مناسب ممکن است زیاد طول بکشد. اما ارزشش را دارد و اگر نیروی نامناسبی انتخاب کنید، بهای گزافی برای آن خواهید پرداخت. این که چطور باید افراد مدنظرتان را پیدا کنید و مطمئن شوید فرد شایسته ایست در بخش بعدی توضیح داده می شود.
مرتبط: راهنمای تعریف چارت سازمانی و مسئولیت ها
از کجا بدانید که فرد شایسته ای برای هر نقش سازمانی انتخاب می کنید؟ اول از همه، باید برای پیدا کردن نیروها وقت بگذارید. فکر نکنید گرفتن نیرو کاری ست که می توان به صورت اورژانسی و با عجله انجام داد.
دوم، لزوما نباید تمام کارکنانتان یک تیپ شخصیتی داشته باشند. مثلا اگر نیروهای فروش پول محور باشند عالی ست، اما اگر افراد دارای سمَت های مدیریتی پول محور باشند به هیچ عنوان مدیرهای خوبی نخواهند شد.
تستی غیرمعمول و عجیب از کاندیداهای نقش های مدیریتی بگیرید. چیزی که در هیچ لیست سوالات مصاحبه ای نتوانند پیدا کنند. مثلا از آنها بخواهید یک روزنامه خاص را با خود بیاورند و رفتار آنها را در این موقعیت به دقت بسنجید.
در کسب و کار سه نوع سیستم داریم:
سیستم نرم: شامل تمام اجزای “شنیداری” در سازمان شما. از جواب دادن تلفن گرفته تا نحوه برخورد با اعتراض مشتری های حضوری.
سیستم سخت: هر آنچه که در سازمان شما دیده می شود، مانند لوگو و یونیفرم و طراحی های خاص ساختمانی تان.
سیستم اطلاعاتی: شامل تمام انواع اطلاعاتی که در سازمان شما استفاده می شوند.
تمام این سیستم ها باید در هماهنگی باهم و تحت استراتژی های موفق شما کار کنند تا سیستم سازی موفقی در کسب و کار داشته باشید. آموزش سیستم سازی کسب و کار منوط به یادگیری این سیستم هاست.
تعیین هدف کسب و کار برای سیستم سازی
باید کسب و کار ایده آل خود را توصیف کنید. می خواهید چه کار کنید؟ احتمالا، برای بسیاری از افراد این اولین باریست که راجع به این موضوع فکر می کنند پس به سوالات زیر پاسخ دهید:
کسب و کار شما چه کاری انجام می دهد؟
و هر چیزی که به ذهنتان می رسد را بنویسید، بدون فیلتر، بدون سانسور، بدون احتیاط.
کسب و کار شما چه اندازه ای خواهد بود؟
می خواهید یک شرکت غول داشته باشید؟ یا می خواهید یک کسب و کار با حداقل درآمد لازم بسازید؟ یا چیزی بین این دو؟ می خواهید با چند کسب و کار درگیر باشید؟ یا فقط یک کمپانی بزرگ می خواهید؟ این کمپانی چقدر بزرگ باید باشد؟
کسب و کار شما با چه محصولات و خدمات یا پروژه هایی شناخته شود؟
کسب و کار شما چه برتری و تفاوتی با رقبا دارد؟
در کسب و کارتان چه نوع مشتری هایی می خواهید؟
چه نوع مشتری هایی برای شما شادی و رضایتی که می خواهید در کار داشته باشید، به ارمغان می آورند؟ پاسختان نباید “همه” باشد، چون کسب و کاری که بدون مخاطب و بازار مشخص شروع به کار کند راه مشخصی پیش رو ندارد. پس از مشخص کردن بازار هدف، اقدام به طراحی پرسونای مخاطب کنید.
کسب و کار شما چقدر درآمد خواهد داشت؟
شما می خواهید چقدر درآمد داشته باشد؟ سودتان، یعنی پولی که به خانه می برید. می خواهید این کسب و کار چقدر پول برای شما بسازد؟
و کلید موفقیت در این بخش این است که کاملا صادق باشید. چیزی را بنویسید که خودتان می خواهید، نه آن چه که دیگران فکر می کنند باید بخواهید. نه آنچه که دوستانتان یا رسانه ها و شبکه های اجتماعی گفته اند.
می خواهید کسب و کارتان برای شما چه کند؟
فرض کنید همه چیز ممکن باشد و بعد به این فکر کنید که چه می خواهید. آیا نمایی کاملا واضح و شفاف از کسب و کار ایده آلتان دارید؟ یا ایده هایی دارید اما صد در صد مطمئن و شفاف نیستید؟
مسئله اساسی اینجاست که اگر مطمئن نیستید کسب و کار ایده آلتان چه شکلی ست و چه چیزی می خواهید بسازید، چطور تشخیص دهید که چه زمانی موفق شده اید؟
مثل این است که یک مجسمه ساز باشید و بخواهید یک مجسمه بسازید، اما هیچ ایده ای ندارید که این مجسمه وقتی تمام شود چه شکلی می شود. هیچ ایده ای ندارید، اما شروع می کنید به ساختن، با این امید واهی که نتیجه خوب بشود.
این مجسمه ساز را با کسی که یک تصویر واضح دارد مقایسه کنید: وقتی کارم تمام شود، نتیجه به این شکل است. پس طبق همین تصویر پیش می روم.
کسب و کار شما، محصول شما
شما باید کسب و کارتان را به عنوان یک محصول در نظر بگیرید. یعنی بتوانید خود کسب و کار را نیز با قیمتی خوب بفروشید. برای نمونه، یک کسب و کار می خواهم که این مقدار درآمد برایم داشته باشد. می خواهم فقط این تعداد مشتری داشته باشد. نمی خواهم بیش از این تعداد ساعت در هفته کار کنم و می خواهم یک فرد کاملا شایسته آن را اداره کند. یعنی باید این مقدار سود را داشته باشم تا بتوانم حقوق این فرد را بدهم.
در این فرآیند، شما دارید چیزی را می آفرینید.
یک مثال واقعی داشته باشیم؟
ری کراک، موسس مک دونالد، وقتی کارش را شروع می کند که مک دونالد را از برادران مک دونالد می خرد. ری کراک بنیانگذار اولیه مک دونالد نبود. برادران مک دونالد این کسب و کار را تاسیس کردند، اما آنها کسانی بودند که شِیک و همبرگر درست می کردند و چیزی از سیستم سازی در کسب و کار نمی دانستند.
ری کراک با یک چشم انداز مشخص وارد شد و به آنها گفت “کار شما جالب است. می توانیم فروشگاه های بیشتری باز کنیم. چطور است که بگذارید من این کار را انجام دهم؟”
برادران مک دونالد هم موافقت کردند و ری کراک تعداد بسیار زیادی شعبه مک دونالد تاسیس کرد.
ری کراک روز اول به مک دونالد نرفت تا برگر درست کند! او روز اول به مک دونالد نرفت تا در آن کار کند، بلکه با این هدف رفت تا بر روی مک دونالد کار کند، نه در آن. او می دانست که می خواهد یک پروتوتایپ فرانشیز بسازد. کسب و کاری که بشدت پولساز باشد و بتواند در سرتاسر دنیا آن را نشر دهد.
روز اول او نمی خواست به مک دونالد برود تا ببیند چطور می تواند یک همبرگر بهتر درست کند. او می خواست کاری کند که این کسب و کار توسط کسانی با تحصیلات بسیار کم پیش برده شود، آموزش بسیار ساده داشته باشد و بتواند به سادگی آن را شروع کند.
پس مک دونالد در چه بیزنسی فعال است؟ تغذیه؟ خیر. ملک و املاک.
و این فرانشیز ها راهی ست که پول لازم برای خرید املاک را دربیاورند و سپس از تمام این مستاجر ها پول اجاره بگیرند. مک دونالد تنها یک وسیله است.
هم زمان با ری کراک، کسان دیگری هم رستوران های همبرگر تاسیس کردند و هم زمان با او شروع به کار کردند و تا آخر عمرشان همان یک فروشگاه باقی ماندند. چون هیچ وقت برای یادگیری توانایی های کسب و کار خود زمان نگذاشتند. توانایی هایی که برای اداره کسب و کار لازم است.
چطور یک کسب و کار هدفمند بسازیم؟
عبارت های زیر را تکمیل کنید:
- هدف مالکیت کسب و کار من این است که …
- کسب و کار من به من این امکان را می دهد که … (از چه چیزی لذت ببرم؟ و توانایی انجام چه کاری را داشته باشم؟)
اگر همه چیز کاملا شفاف باشد، شاید نتیجه بگیرید که لازم نیست کسب و کار شما به آن بزرگی که فکر می کردید باشد، تا آنچه را که می خواهید به شما بدهد. چون تفاوت بسیار بزرگی وجود دارد بین این که می خواهید یک میلیون دلار در سال درآمد داشته باشید یا نیم میلیون، یا 10 میلیون. تفاوت در بهایی ست که باید بپردازید.
یعنی می خواهید شناگری باشید که در حد قهرمانی محلی باشد؟ یا برنده یک مسابقه استانی؟ یا می خواهید یک ورزشکار المپیکی شوید؟ بهای هر یک از اینها متفاوت است.
و همواره به یاد داشته باشید که کار برای زندگی، نه زندگی برای کار!
آیا به وضوح می بینید که کسب و کار فقط یک وسیله است که شما را به آنچه که می خواهید برساند؟ هیچ وقت قرار نیست تمام زندگی شما را ببلعد. مشکل اینجاست که بیشتر کارآفرینان توسط کسب و کارشان بلعیده می شوند.
کسب و کارشان همه چیز را می گیرد، با این که تنها یک وسیله است که آنها را از نقطه الف به نقطه ب برساند.
دیدگاه شما باید این باشد:
عاشق کارم هستم، اما می توانم کسب و کارم را بفروشم.
نه دیدگاه “کسب و کارم مثل بچه ام است، نمی توانم آن را بفروشم!”
به عنوان یک کارآفرین، شما همیشه می توانید بیافرینید. درست است؟ اما در چه صورت می توانید به این راحتی همه چیز را پیش ببرید و زندگی را فدای کار نکنید؟ در صورتی که سیستم سازی درستی داشته باشید. پیش از ایجاد کسب و کار باید بدانید چه “سیستمی” می خواهید بسازید و پس از ایجاد کسب و کار باید سیستم سازی را برای حداکثر کردن بازده پیاده سازی کنید.
برای سیستم سازی کتاب راهنمای کسب و کار بنویسید
هر اتفاقی که باید در کسب و کارتان بیفتد، باید به صورت مکتوب در اختیار کارکنان قرار گیرد. ساده ترین کار این است که تمام جزییات را نوشته و آن را به صورت کتاب راهنمایی در اختیار کارکنانتان قرار دهید.
این کتاب باید از نحوه احوالپرسی و متن صحبتی که مشتری باید از کارمند شما بشنود، تا نحوه برخورد با انواع شکایات مشتری، تا نحوه انجام کارهایی از تمیز کردن شرکت تا تولید و به طور کلی “همه چیز” را شامل شود.
مرتبط: چک لیست سیستم سازی کسب و کار (۱۰ گام اجرایی + فایل PDF قابل دانلود)
خودکارسازی فرآیند ها در سیستم سازی کسب و کار
هنگامی که تمام فرآیند ها مشخص شده و درجه اهمیت و روش انجام آنها تعیین شد، می توانید به خودکارسازی فرآیندها بپردازید. در بسیاری از مواقع، لازم نیست کارها را یک شخص انجام دهد. اگر می توانید ایمیل ها و پیامک ها، فاکتورها و یادآورهای پرداخت، درخواست خرید مواد اولیه، تشکرها و نظرسنجی از مشتری، تمدید ها، گزارش های دوره ای و بسیاری موارد دیگر را به صورت خودکار انجام دهید، چرا زمان نیروهایتان را هدر می دهید؟
تمام کارهایی که لیست شده اند با استفاده از نرم افزار CRM قابل انجام هستند. پس یکی از ابزارهایی که در مراحل متفاوت سیستم سازی نیاز دارید، نرم افزار CRM است. علاوه بر خودکارسازی، شما می توانید در تخصیص فعالیت ها، پیاده سازی چارت سازمانی، نظارت بر کسب و کار و البته تعیین میزان موفقیت هر استراتژی نیز از CRM استفاده کنید.
در فیلم زیر آموزش مراحل ایجاد گردش کار برای خودکارسازی فرآیندها در شرکت را با نرم افزار CRM پارس ویتایگر فرا بگیرید.
چرا؟ چون نمی توانید افراد را مدیریت کنید. نمی توانید افراد را وادار کنید کاری را انجام دهند. اما وقتی سیستم مشخص باشد، هر کس بداند چه کاری باید انجام دهد، جواب همه سوالات در کتاب راهنمای کسب و کارتان و در دسترس همه باشد و بدانید که سیستم کارآمد است، افراد سیستمتان را پیش می برند.
پس سعی کنید پس از پیدا کردن استراتژی های لازم برای گرفتن نتایج خوب، پیدا کردن نیروهای شایسته و مسئولیت پذیر، پیدا کردن ابزارهای لازم و خودکارسازی هر چه که ممکن است، کسب و کار را سیستم سازی کنید.
چگونه سیستمسازی کسبوکار فرآیندها را خودکار میکند و وابستگی به افراد را کاهش میدهد؟
سیستمسازی فرآیندی است که کسبوکارها را قادر میسازد تا فعالیتها و فرآیندهای خود را بهینه و خودکار کنند. هدف اصلی آن کاهش کارهای تکراری، صرفهجویی در زمان و انرژی، و کاهش وابستگی به افراد کلیدی است. پیادهسازی سیستمهای درست باعث میشود کسبوکار بتواند با سرعت بیشتر، منابع محدود را مدیریت کند و مقیاسپذیری پایدار داشته باشد.
تفاوت سیستم سازی در کسبوکارهای بزرگ و کوچک
کسبوکارهای بزرگ سیستمسازی میکنند تا رشد را جهت دار کنند، اما کسبوکارهای کوچک سیستمسازی میکنند تا بتوانند رشد کنند.
بنابراین، سیستمسازی در سازمانهای کوچک باید از کوچکترین نقاط گلوگاهی شروع شود (مثلاً فروش یا خدمات مشتری) و بهتدریج به سایر بخشها گسترش یابد. در مقابل، در سازمانهای بزرگ، سیستمسازی از بالا به پایین و بهصورت کلان طراحی میشود.
| شاخص مقایسه | کسبوکارهای بزرگ | کسبوکارهای کوچک |
| هدف اصلی از سیستمسازی | کنترل کیفیت، هماهنگی بین واحدها، مقیاسپذیری | کاهش وابستگی به مدیر، افزایش بهرهوری، نظم در عملیات |
| سطح بلوغ فرایندها | بالا – مبتنی بر KPI و استانداردهای مدیریتی | پایین تا متوسط – بیشتر بر پایه تجربه و انسانمحور |
| نوع ابزار و فناوری | ERP، CRM سازمانی، اتوماسیونهای پیچیده | ابزارهای سادهتر مانند CRM تحت وب، اکسل، ترلو |
| نقش مدیر | ناظر و تحلیلگر عملکرد سیستمها | مجری و طراح سیستمها برای رهایی از درگیری روزانه |
| فرهنگ سازمانی | ساختارمند، اما کند در تغییر | منعطف، اما ناپایدار در تداوم نظم |
| روش پیادهسازی | استانداردسازی کامل با مستندات رسمی | اجرای تدریجی با آزمون و خطا و بهینهسازی مستمر |
| چالشها | بوروکراسی، مقاومت در برابر تغییر، هماهنگی واحدها | وابستگی به افراد، نبود مستندات، کمبود زمان و منابع |
| شاخص موفقیت سیستمسازی | کارایی بینواحدی، کاهش هزینهها، افزایش دقت تصمیمگیری | کاهش درگیری مدیر در اجرا، افزایش سرعت و نظم کاری |
| زمان لازم برای استقرار کامل | بلندمدت (۶ تا ۲۴ ماه) | کوتاهمدت (۳ تا ۹ ماه) |
| نگاه به سیستمسازی | الزام مدیریتی و راهبردی | ابزار رشد و بقا در رقابت |
در ادامه توضیح بیشتری برای درک جدول داریم. به این صورت که:
1- تفاوت در فلسفه و هدف سیستم سازی
در کسبوکارهای بزرگ، سیستمسازی با هدف حفظ انسجام، کنترل کیفیت و مقیاسپذیری سازمانی انجام میشود. در واقع، سیستمها برای جلوگیری از آشفتگی ناشی از تعداد زیاد واحدها و نیروی انسانی طراحی میشوند.
اما در کسبوکارهای کوچک، هدف اصلی سیستمسازی معمولاً رهایی مدیر از روزمرگی، افزایش بهرهوری و ایجاد ثبات در عملکرد است. در اینجا تمرکز روی سادهسازی عملیات و حذف وابستگی به شخص مدیر است.
2- تفاوت در سطح بلوغ فرایندها
کسبوکارهای بزرگ معمولاً در سطح بلوغ فرایندی بالا (Process Maturity) قرار دارند؛ یعنی فرایندها مستندسازی شده، دارای شاخصهای سنجش عملکرد (KPI) هستند و بهصورت دورهای بازبینی میشوند.
در مقابل، کسبوکارهای کوچک اغلب هنوز در مرحله غیررسمی یا نیمهسیستمی هستند. یعنی برخی فرایندها وجود دارند، اما بر پایه تجربه یا روابط انسانی پیش میروند نه رویههای مدون.
3- تفاوت در ابزار و فناوری مورد استفاده
سازمانهای بزرگ معمولاً از سیستمهای ERP یا CRM یکپارچه با ماژولهای مختلف (مالی، منابع انسانی، تولید، پشتیبانی و…) استفاده میکنند. کسبوکارهای کوچک معمولاً از ابزارهای سبکتر مثل نرم افزار CRM تحت وب، اکسل، ترلو، یا اتوماسیونهای ساده برای نظم دادن به امور روزانه استفاده میکنند.
هدف آنها بیشتر چابکی و کاهش هزینه است تا یکپارچگی کامل سیستمها.
4- تفاوت در فرهنگ سازمانی و پذیرش سیستمها
در کسبوکارهای بزرگ، کارکنان معمولاً به نظم و ساختار عادت دارند، اما مقاومت در برابر تغییر زیاد است چون هر تغییر تأثیر گسترده دارد. در کسبوکارهای کوچک، ممکن است افراد با اشتیاق بیشتری از ابزارهای جدید استقبال کنند، ولی به دلیل نبود نظم سازمانی، تداوم استفاده از سیستمها دشوار میشود.
5- تفاوت در نقش مدیر
در شرکتهای بزرگ، مدیر بیشتر رهبر و ناظر سیستمها است. او گزارشها را تحلیل و تصمیمگیری میکند و درگیر عملیات روزانه نیست.
اما در شرکتهای کوچک، مدیر خود جزئی از سیستم اجرایی است و سیستمسازی را برای رهایی از انجام امور جزئی بهکار میگیرد.
6- تفاوت در چالشها
کسبوکارهای بزرگ بیشتر با چالشهایی مانند پیچیدگی بوروکراتیک، کندی تصمیمگیری، و عدم هماهنگی میان واحدها روبهرو هستند.
در حالیکه کسبوکارهای کوچک با وابستگی شدید به افراد کلیدی، نبود مستندسازی، و نبود ثبات در عملکرد دستوپنجه نرم میکنند.
7- تفاوت در روش پیادهسازی
در سازمانهای بزرگ، سیستمسازی بر اساس چارچوبهای مدیریتی بینالمللی مثل ITIL، ISO9001، BPMN و KPIهای دقیق انجام میشود.
در شرکتهای کوچک، روشها بیشتر عملگرایانه و تدریجی هستند؛ ابتدا یک بخش کلیدی (مثلاً فروش یا خدمات مشتری) سیستمی میشود و سپس سایر بخشها به مرور به آن متصل میگردند.
ابزارهای مورد نیاز در سیستم سازی سازمانی
برای پیادهسازی موفق سیستم سازی سازمانی، استفاده از ابزارهای مناسب ضروری است. برخی از ابزارهای مهم در سیستم سازی سازمانی عبارتند از:
نرم افزارهای مدیریت فرآیندهای کسبوکار (BPM): این نرم افزارها به سازمانها کمک میکنند تا فرآیندهای خود را بهینهسازی کنند و کارایی بیشتری داشته باشند.
سیستمهای اطلاعاتی سازمانی (ERP): این سیستمها به سازمانها کمک میکنند تا اطلاعات خود را به صورت یکپارچه مدیریت کنند و فرآیندهای خود را بهبود بخشند.
نرم افزارهای CRM: نرم افزار CRM چیست؟ سیستم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) یک ابزار حیاتی برای سازمانها است که به آنها امکان میدهد تعاملات با مشتریان را بهینه کنند و روابط بلندمدت و سودمندی با آنها ایجاد کنند. از سوی دیگر، سیستم سازی کسب و کار یک فرآیند استراتژیک است که به سازمانها کمک میکند تا فرآیندها و ساختارهای خود را بهینهسازی کنند و کارایی و بهرهوری را افزایش دهند. ترکیب سیستم سازی با CRM میتواند نتایج چشمگیری در بهبود عملکرد سازمانی و رضایت مشتریان به همراه داشته باشد.
نقش نرم افزار CRM پارس ویتایگر در سیستم سازی کسب و کار
نرم افزار CRM پارس ویتایگر ابزار مناسبی برای سیستم سازی کسب و کار است. برخی از امکانات این نرم افزار عبارتند از:
- تعیین سطوح دسترسی و نقش ها در چارت سازمانی
- تعریف وظایف و رویدادها جهت ارجاع امور و پیگیری ها آتی
- ارسال و دریافت فکس، ایمیل و اس ام اس
- ایجاد گردش کارها برای خودکارسازی فرآیندها در سیستم
- اتصال به سایت، حسابداری، مرکز تلفن و…
- سیستم گزارش ساز پیشرفته برای تحلیل فرآیندها و سیستم
- و سایر امکاناتی که می توانید در ویدئوی معرفی نرم افزار CRM پارس ویتایگر مشاهده نمایید:
همانطور که گفته شده ترکیب سیستم سازی با CRM میتواند باعث بهبود عملکرد سازمانی میشود. در ادامه چند مورد از این تاثیرات را بررسی میکنیم:
1- بهینهسازی فرآیندهای کسب و کار
سیستم سازی کسب و کار کمک میکند تا فرآیندهای کسب و کار بهینه شوند و به صورت منظم و کارآمد اجرا شوند. در این راستا، CRM به عنوان یک ابزار کلیدی در سیستم سازی به کار میرود تا فرآیندهای مرتبط با مشتریان، مانند بازاریابی، فروش و خدمات پس از فروش بهبود یابند.
2- افزایش کارایی و بهرهوری
با ترکیب سیستم سازی و CRM، سازمانها میتوانند بهرهوری و کارایی خود را افزایش دهند. CRM با ارائه اطلاعات دقیق و به موقع در مورد مشتریان، به سازمانها کمک میکند تا تصمیمات بهتری بگیرند و فرآیندهای خود را بهینه کنند. سیستم سازی این فرآیندها را استاندارد کرده و از تکرار و اتلاف منابع جلوگیری میکند.
3- بهبود روابط با مشتریان
سیستم سازی کسب و کار به سازمانها کمک میکند تا فرآیندهای مشتریمدار خود را بهبود بخشند و با استفاده از CRM، روابط بلندمدت و سودمندی با مشتریان ایجاد کنند. CRM با ارائه اطلاعات جامع در مورد مشتریان، سازمانها را قادر میسازد تا نیازها و انتظارات مشتریان را بهتر درک کنند و خدمات بهتری ارائه دهند.
4- افزایش رضایت مشتریان
با بهبود فرآیندهای داخلی و افزایش کارایی از طریق سیستم سازی و استفاده از CRM، سازمانها میتوانند خدمات بهتری به مشتریان ارائه دهند و رضایت آنها را افزایش دهند. CRM با ارائه ابزارهایی برای مدیریت شکایات و پیگیری درخواستهای مشتریان، به سازمانها کمک میکند تا تجربه مشتری را بهبود بخشند.
5- جمعآوری و تحلیل دادههای مشتریان
یکی از مزایای CRM، قابلیت جمعآوری و تحلیل دادههای مشتریان است. با ترکیب این قابلیت با سیستم سازی کسب و کار، سازمانها میتوانند دادههای مشتریان را به صورت سیستماتیک جمعآوری و تحلیل کنند و از این اطلاعات برای بهبود فرآیندها و تصمیمگیریهای استراتژیک استفاده کنند.
6- استانداردسازی فرآیندها
سیستم سازی به سازمانها کمک میکند تا فرآیندهای خود را استاندارد کنند و از یکپارچگی و هماهنگی بین بخشهای مختلف اطمینان حاصل کنند. CRM به عنوان یک بخش کلیدی از این سیستمها، کمک میکند تا فرآیندهای مرتبط با مشتریان به صورت استاندارد و هماهنگ اجرا شوند.
7- افزایش انعطافپذیری سازمان
با استفاده از سیستم سازی و CRM، سازمانها میتوانند به تغییرات محیطی و نیازهای مشتریان به سرعت واکنش نشان دهند. سیستم سازی کسب و کار با ایجاد فرآیندهای منظم و کارآمد و CRM با ارائه اطلاعات دقیق و به موقع، به سازمانها کمک میکنند تا انعطافپذیری خود را افزایش دهند.
نگاه پایانی پارس ویتایگر در تعریف سیستم سازی کسب و کارها
ارتباط سیستم سازی با CRM میتواند به طور قابل توجهی عملکرد سازمانها را بهبود بخشد و رضایت مشتریان را افزایش دهد. سیستم سازی کسب و کار با بهینهسازی فرآیندها و ایجاد ساختارهای منظم و نرم افزار CRM با ارائه اطلاعات دقیق و بهبود روابط با مشتریان، به سازمانها کمک میکنند تا به اهداف استراتژیک خود دست یابند.
با ترکیب این دو استراتژی، سازمانها میتوانند بهرهوری و کارایی خود را افزایش دهند و به صورت مؤثرتری با مشتریان خود تعامل کنند. برای کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره در این خصوص با کارشناسان ما در زمینه خرید crm در ارتباط باشید.
سوالات متداول درباره سیستم سازی
هدف ما در مجله کسب و کار پارس ویتایگر، پاسخ جامع و کاربردی برای شماست. اگر سوال دیگری در زمینه سیستم سازی کسب و کارها در نظر دارید در بخش دیدگاه ها با ما در میان بگذارید. هدف ما ارائه مفید ترین محتوا ضمن حفظ تخصص لازم است.
سیستم سازی چیست و چه هدفی دارد؟
سیستمسازی یعنی طراحی و پیادهسازی مجموعهای از فرآیندها، ابزارها و روشهای تکرارپذیر برای انجام کارها بهصورت خودکار و بدون وابستگی به افراد خاص.
هدف اصلی سیستمسازی این است که کارها با کیفیت ثابت، در زمان مناسب و با حداقل خطا انجام شوند — حتی زمانی که مدیر یا کارکنان کلیدی حضور ندارند.
سیستم سازی در کسب و کار چه مزایایی دارد؟
- کاهش وابستگی سازمان به افراد
- افزایش بهرهوری و نظم عملیاتی
- امکان رشد و توسعه بدون فشار اضافی بر مدیر
- کاهش هزینهها و زمان انجام وظایف
- ارتقای تجربه مشتری از ثبات خدمات
مراحل سیستم سازی در سازمان چیست؟
فرآیند سیستم سازی معمولاً شامل مراحل زیر است:
- تحلیل فرآیندهای فعلی و شناسایی کارهای تکراری
- طراحی استانداردهای اجرایی (SOP)
- انتخاب ابزارها یا نرم افزارهای پشتیبان
- مستندسازی کامل فرآیندها
- آموزش و اجرای آزمایشی سیستمها
- پایش، بهبود و خودکارسازی تدریجی
چه زمانی باید به فکر سیستم سازی در کسب و کار بود؟
زمانی که حجم کار افزایش یافته ولی کیفیت یا نظم کاهش پیدا کرده است یا وقتی مدیر احساس میکند اگر خودش نباشد، کارها متوقف میشوند.
در این نقطه، سیستمسازی راهی برای حفظ رشد بدون وابستگی شخصی است.
تفاوت سیستم سازی و فرآیندگرایی چیست؟
فرآیندگرایی یعنی تمرکز بر بهبود یک فرآیند خاص. اما سیستمسازی یعنی طراحی مجموعهای از فرآیندهای مرتبط که بهصورت هماهنگ عمل میکنند تا کل کسبوکار بدون اتکا به فرد اداره شود. در واقع سیستمسازی گام فراتر از فرآیندگرایی است.
اشتباهات رایج در سیستم سازی چیست؟
شروع از بخشهای پیچیده بهجای فرآیندهای تکراری و ساده
نبود مستندسازی شفاف
نادیده گرفتن بازخورد کارمندان
استفاده از ابزار نامناسب برای خودکارسازی
تلاش برای ایجاد سیستم کامل در یک مرحله (بهجای تدریجی و آزمایشی)
چگونه سیستم سازی را در کسبوکار کوچک پیاده کنیم؟
از کوچک شروع کنید: مثلاً با سیستم مدیریت مشتریان (CRM)، ثبت سفارشها یا مدیریت مالی روزانه.
فرآیندها را بنویسید، نقشها را مشخص کنید و بعد از چند هفته بهبودشان دهید. وقتی یک بخش پایدار شد، سراغ بعدی بروید. سیستمسازی باید گامبهگام انجام شود.
سیستم سازی در شرکتهای تولیدی یا خدماتی چه تفاوتی دارد؟
در شرکتهای تولیدی، تمرکز بر کنترل کیفیت و زنجیره تأمین است. اما در سازمانهای خدماتی، تمرکز بر تجربه مشتری و هماهنگی تیمهاست.
در هر دو نوع کسبوکار، مستندسازی و کنترل جریان اطلاعات، قلب سیستمسازی است.
چه ابزارهایی برای سیستم سازی وجود دارد؟
- نرم افزار CRM برای مدیریت ارتباط با مشتریان
- نرم افزار ERP برای یکپارچهسازی مالی، انبار و منابع انسانی
- پلتفرمهای اتوماسیون مثل Notion، ClickUp یا Trello
- ابزارهای مستندسازی مثل Google Docs یا Confluence
انتخاب ابزار بستگی به اندازه و نیاز سازمان دارد.
چگونه موفقیت سیستم سازی را اندازهگیری کنیم؟
با بررسی شاخصهایی مثل:
- کاهش خطای انسانی
- صرفهجویی در زمان انجام وظایف
- افزایش رضایت کارکنان و مشتریان
- کاهش وابستگی مدیر به حضور فیزیکی
اگر این شاخصها بهبود یافتهاند، سیستم سازی موفق بوده است.


