فهرست محتوا
برندینگ یعنی الهام بخش بودن، یعنی احساسی در ذهن مخاطب ایجاد شود که در انتخاب شما جای تردیدی نداشته باشد. برند یعنی مشتریان به دنبال کسب تجربه ای از محصول یا خدمات در زیر سایه نام شما هستند. هر برند همچون داستانی بیپایان است که در میان سر و صدای بیشماری از اطلاعات، به دنبال جلب توجه و تاثیرگذاری عمیق میگردد.
مفهوم برندینگ چیزی فراتر از شعارهای تکراری و رنگهای جذاب است؛ فهم برندینگ در تحقیقهای عمیق، تجربههای واقعی و نوآوریهای جسورانه نهفته است. درک این راز به شما این امکان را میدهد که نه تنها هویت برند خود را ارتقا دهید، بلکه مسیر تحول و رشد پایدار را برای خود، هموار سازید.
برند یک نام، نشانه، شرایط، نماد، طرح یا ترکیبی از تمام این مواردست که نشان دهنده تولید کننده یا فروشنده محصول یا خدمات است.. برای مشتری برند بخش ضروری یک محصول دیده میشود. به عنوان مثال، بیشتر مصرف کنندگان شیشه عطر White Linen را به عنوان یک نام تجاری با کیفیت بالا و یک محصول گران قیمت می شناسند. اما عطر مشابه آن در یک شیشه بدون مارک به عنوان یک محصول با کیفیت پایین تر در نظر گرفته می شود، حتی اگر رایحه مشابهی داشته باشند.
اکنون برندینگ آنقدر قوی شده است که مردم به ندرت به سراغ محصولات بدون برند می روند. نمک در بسته بندی دارای برند عرضه می شود، آجیل و تنقلات با برچسب توزیع کنندگان مختلف بسته بندی می شوند و قطعات خودرو مانند تایرها، شمع ها، فیلترها با نام های تجاری مختلفی تولید می شوند که با سازنده خودرو متفاوت می باشند. حتی سبزیجات، میوه و گوشت هم امروزه در قالب یک نام تجاری به بازار عرضه می شوند.
ما در مجله کسب و کار پارس ویتایگر، سفری را آغاز میکنیم تا عمق واقعی برندینگ را کشف کنیم. بیایید تا در عمق مفاهیم برند و برندینگ فرو رویم؛ جایی که هر واژه، نتیجهی سالها تحقیق و تجربه در عرصههای نظری و عملی است. در ادامه، مواردی را با جامعیت صد در صدی، با تکیه بر تحقیقات برجسته، تئوریهای نوین، برایتان باز میکنیم.
برند چیست؟
برند تنها یک نام یا لوگو نیست؛ بلکه یک هویت جامع است که شامل ارزشها، باورها، تجربیات و داستانهای پشت آن میشود. از دیدگاه پژوهشگران برجسته مانند دیوید آکر( پدر علم برندینگ جهان) و کوین لین کلر، برند بهعنوان دارایی فکری و عاطفی شناخته میشود که باعث ایجاد تمایز در ذهن مصرفکننده میگردد. اجزای اصلی برند موارد زیر هستند:
- هویت بصری: عناصر گرافیکی (لوگو، رنگ، تایپوگرافی) که در لحظه اول تاثیرگذارند.
- هویت معنوی: داستان، مأموریت، ارزشها و باورهایی که پشت برند وجود دارد.
- ارتباط عاطفی: تجربه و احساسی که مشتریان با برند برقرار میکنند؛ عاملی کلیدی در وفاداری بلندمدت.
مطالعات آکر، نشان میدهد که برندهای قوی، نه تنها از نظر مالی بلکه به لحاظ روانشناسی، داراییهای نامحسوسی هستند که در فرآیند تصمیمگیری مشتری نقش حیاتی دارند.
برند شدن یعنی چه؟
برند شدن یعنی گذار از وضعیت «عادی» به تبدیل شدن به یک مرجع معتبر و بهیادماندنی در ذهن مخاطب. این فرایند نیازمند ایجاد اعتبار، اعتمادسازی و اثبات تمایز در برابر رقباست. جنبههای کلیدی برند شدن موارد زیر است:
- ایجاد اعتماد و اعتبار: مشتریان به مرور زمان به برندهایی میپیوندند که داستانی قوی و پیامهای سازگار ارائه میدهند.
- متمایزسازی در بازار: از طریق روایت یک داستان منحصر به فرد و ارائه تجربهای متفاوت، برندها خود را از رقبا جدا میکنند.
- اثرگذاری عاطفی: برند شدن به معنای ایجاد یک رابطه عاطفی عمیق است که فراتر از ویژگیهای فنی محصول یا خدمت میرود.
تحقیقات در حوزه رفتار مصرفکننده نشان میدهد که برندهایی که احساس اعتماد و پیوند عاطفی ایجاد میکنند، در بازارهای رقابتی پایدارتر عمل میکنند.
برندینگ چیست؟
برندینگ (Branding) به فرآیند ساخت، مدیریت و تثبیت هویت یک برند در ذهن مخاطب گفته میشود. این فرآیند شامل استفاده از عناصری همچون نام برند (Brand Name)، لوگو (Logo)، شعار (Tagline)، هویت بصری (Visual Identity) و صدای برند (Brand Voice) است که هدف آن ایجاد شناخت و تمایز برای برند در میان رقبا است.
پس اینطور به نظر میرسد که برندینگ مجموعه فعالیتها و فرآیندهایی است که بهوسیلهی آنها یک برند شکل میگیرد، توسعه مییابد و مدیریت میشود. این فرآیند شامل تحلیل بازار، تعیین هویت، تدوین استراتژیهای ارتباطی و پایش عملکرد برند است.
برندینگ به زبان ساده
برندینگ همانند پوشیدن لباسی است که به شما شخصیت میدهد؛ یعنی نحوهی معرفی و نشان دادن ارزشها، داستان و شخصیت شما به دیگران. مثال ملموس برندنیگ است است که همانطور که یک لباس انتخاب شده با دقت میتواند تصویری از شخصیت شما ارائه دهد، برندینگ هم با انتخاب درست عناصر بصری و معنوی، تصویر شما را در ذهن مخاطب نقش میبندد. در اصل، برندینگ همان هنر گفتن داستانی است که نه تنها به خاطر ظاهر زیبا بلکه به خاطر عمق معانی، در ذهن مخاطب جای میگیرد.
تفاوت برندینگ و مارکتینگ
توضیح تفکیک دقیق:
برندینگ | مارکتینگ |
تمرکز بر ایجاد و تقویت هویت و شخصیت برند | مجموعه فعالیتهای تبلیغاتی، فروش و ارتباط مستقیم با مشتری |
فرآیند بلندمدت که شامل ارزشهای عاطفی و روانشناختی میشود | فرآیند کوتاهمدت و تاکتیکی برای جذب و نگهداری مشتری |
هدف اصلی: ایجاد تمایز، اعتماد و وفاداری | هدف اصلی: افزایش فروش و دستیابی به اهداف تجاری |
اگر برندینگ روح کسبوکار شماست، مارکتینگ همان رگهایی است که خون این روح را به بازار تزریق میکند؛ ولی بدون هویت قوی، هیچ استراتژی تبلیغاتی ماندگاری نخواهد داشت.
چرا برندینگ حیاتی است؟ (اهمیت برندینگ در کسب وکارها)
با مجله کسب و کار نرم افزار پارس ویتایگر همگام شوید.
برندینگ می تواند به روش های متفاوتی به نفع خریداران باشد. برندها به مصرف کنندگان کمک می کنند تا محصولاتی که احتمالاً از آن سود می برند را شناسایی کنند. برندها همچنین نشاندهنده کیفیت محصولات و خدمات به خریداران می باشد. خریدارانی که همواره برند یکسانی خریداری می کنند، می دانند که در هر بار مصرف از ویژگی ها، مزایا و کیفیت یکسانی بهره می برند. فروشندگان نیز می توانند مزایای متعددی از برندینگ داشته باشند.
نام تجاری به مبنایی تبدیل شده است که در آن می توانید سناریوی کلی درباره کیفیت های خاص محصول یا خدمات ایجاد کنید. نام تجاری محصول پر فروش و نشان تجاری تولید کننده برای ویژگی های منحصربفرد محصولی که ممکن است به وسیله رقبا کپی برداری شوند، حمایت قانونی ارائه می دهد. برندینگ همچنین در بخش بندی بازارها برای فروش نقش دارد. به عنوان مثال، ژنرال میلز می تواند برندهای مختلفی مانند برندهای Cheerios، Wheaties، Total، Kix، Golden Grahams، Trix و سایر برندهای غلات صبحانه را ارائه دهد، سیاست کاری آنها این نیست که فقط یک محصول عمومی برای تمام مصرف کنندگان داشته باشند.
در نتیجه، متمایز ترین مهارت بازاریابان حرفه ای، توانایی آنها برای ایجاد و مدیریت برندها می باشد. ایجاد و مدیریت برندها مهمترین وظائف بازاریابان می باشند. برندینگ ابزار قدرتمندی برای محصولات و خدمات می باشد. مشتریان با محبوب ترین برندهای خود ارتباط برقرار می کنند و وفاداری زیاد خود را با خریدن این محصولات نشان می دهند.
به همین دلیل، در حال حاضر، افراد آگاهی بیشتری نسبت به برند دارند و بدون شک برندینگ نقش حیاتی در فرایند تصمیم گیری خرید خریداران دارد. پس به صورت جمع بندی اهمیت برندینگ در موارد زیر هویداست:
1- ایجاد اعتماد و اعتبار: برند قوی پایهای برای ایجاد رابطهی عمیق و ماندگار با مشتریان فراهم میکند.
2- تمایز در بازار: در محیطی که انتخابها بیشمار است، برندینگ به شما کمک میکند تا در میان رقبا برجسته شوید.
3- افزایش ارزش افزوده: برندهای معتبر میتوانند ارزش افزودهای غیرقابل اندازهگیری در طول زمان ایجاد کنند؛ از جمله افزایش ارزش مالی و پایداری در بازار.
4- وفاداری مشتری: پژوهشهای متعدد نشان دادهاند که مشتریان به برندهایی که احساس ارتباط و اعتماد میکنند، بازمیگردند.
مطالعات منتشر شده در Harvard Business Review تأکید دارند که سرمایهگذاری در برندینگ، از نظر اقتصادی سودآورتر از صرف هزینههای تبلیغاتی موقت است.
مراحل برندینگ (از صفر تا صد برند سازی)
نقشه راه جامع از مراحل برندینگ شامل گام های زیر است. اما باید توجه داشته باشید که این مراحل همزمان با آزمون و خطا، یادگیری از شکستهای اولیه و ایجاد نوآوری در استراتژیهای ارتباطی، به مرحلهای میرسند که برند بهطور کامل در ذهن مخاطبان تثبیت شود.
گام اول: پژوهش و تحلیل
تحلیل بازار: بررسی روندها، رقبا و نیازهای مخاطبان
تحلیل SWOT: شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها
گام دوم: تعریف هویت برند
تعیین مأموریت، چشمانداز و ارزشهای برند
انتخاب نام، طراحی لوگو، تعیین رنگها و فونتها
گام سوم: تدوین استراتژی برندینگ
توسعه پیامهای کلیدی و تعیین شعار
برنامهریزی برای حضور در کانالهای مختلف (آنلاین و آفلاین)
گام چهارم: پیادهسازی و اجرا
راهاندازی کمپینهای تبلیغاتی
استفاده از رسانههای اجتماعی، تبلیغات چاپی و دیجیتال
گام پنجم: مدیریت و نظارت
پایش بازخورد مشتریان و اندازهگیری اثربخشی استراتژی
بهروزرسانی و تنظیم مجدد استراتژی بر اساس تغییرات بازار
انواع برندینگ
گسترهی مفهومی برندینگ شامل نوع های زیادیست که در ادامه معرفی شدهاند:
برندینگ شخصی (Personal Branding)
برندینگ شخصی به فرآیند ایجاد، مدیریت و تقویت هویت حرفهای یک فرد در بازار هدف گفته میشود. این مفهوم بر نحوه درک دیگران از فرد، میزان تأثیرگذاری او و جایگاهی که در ذهن مخاطبان ایجاد میکند، تمرکز دارد. برندینگ شخصی شامل تدوین یک پیام منحصربهفرد، نمایش مهارتها، تخصص، شخصیت و ارزشهای فردی در راستای ساخت یک تصویر حرفهای قوی است. این استراتژی برای کارآفرینان، مدیران، مشاوران، متخصصان و حتی هنرمندان اهمیت بالایی دارد و با استفاده از شبکههای اجتماعی، تولید محتوا، سخنرانیها و روابط عمومی تقویت میشود.
در ادامه متن مفصل تر به این موضوع و اولویت انتخاب میان برند سازی شخصی یا سازمانی پرداختهایم.
برندینگ سازمانی (Corporate Branding)
برندینگ سازمانی به کلیت تصویر، هویت و شهرت یک شرکت در بازار اشاره دارد. این نوع برندینگ نهتنها بر روی محصولات و خدمات، بلکه بر روی فرهنگ سازمانی، مأموریت، ارزشها، چشمانداز و ارتباطات سازمان با ذینفعان نیز تأثیر میگذارد. برندینگ سازمانی شامل طراحی هویت بصری (مانند لوگو، رنگها و طراحی)، استراتژی ارتباطی، نحوه تعامل با مشتریان و مسئولیت اجتماعی شرکت است. این استراتژی باعث افزایش اعتبار سازمان، ایجاد اعتماد در مشتریان، بهبود تعامل با کارکنان و جذب سرمایهگذاران میشود.
برندینگ محصول (Product Branding)
برندینگ محصول فرآیند ایجاد هویت متمایز و جایگاهسازی یک محصول در بازار است. این فرآیند شامل انتخاب نام، طراحی لوگو و بستهبندی، تعریف ویژگیهای منحصربهفرد و ایجاد پیام تبلیغاتی جذاب برای یک محصول خاص میشود. برندینگ محصول بر ایجاد ارتباط احساسی با مشتری تمرکز دارد تا آن محصول را از رقبا متمایز کند و در ذهن مخاطب بهعنوان یک گزینه قابلاعتماد و ارزشمند تثبیت نماید. نمونههای موفق در این حوزه شامل برندهایی مانند کوکاکولا، آیفون و نوتلا هستند که با ایجاد شخصیت منحصربهفرد برای محصولات خود، جایگاهی قدرتمند در بازار ساختهاند.
برندینگ خدمات (Service Branding)
برندینگ خدمات به استراتژیهایی گفته میشود که برای ایجاد یک تصویر متمایز از خدمات ارائهشده توسط یک شرکت یا فرد در ذهن مشتریان استفاده میشود. ازآنجاییکه خدمات ملموس نیستند و مشتریان قبل از خرید نمیتوانند آنها را لمس کنند، این نوع برندینگ بر روی ایجاد اعتماد، ارائه تجربه منحصربهفرد، تضمین کیفیت، ارتباط موثر با مشتریان و انتقال ارزشهای برند متمرکز است. در این حوزه، شرکتهایی مانند اوبر، ایربیانبی و دیجیکالا (در بخش خدمات مشتری) نمونههای موفقی از اجرای برندینگ خدمات هستند.
دیدگاه تطبیقی: هر یک از این انواع نیازمند رویکردها، استراتژیها و ابزارهای متفاوتی است؛ اما هدف نهایی، ایجاد یک هویت منسجم و بهیادماندنی در ذهن مخاطب است.
طراحی برندینگ
طراحی برندینگ یعنی هنر ساخت هویت بصری و مفهومی. اما چگونه؟ با گام های زیر در طراحی همراه باشید:
1- ساخت هویت بصری
- طراحی لوگو: نمادی که به سرعت قابل شناسایی باشد
- انتخاب رنگ: استفاده از روانشناسی رنگ برای القای احساسات خاص
- تایپوگرافی: انتخاب فونتهای هماهنگ با شخصیت برند
2- هماهنگی در طراحی
- ایجاد یک راهنمای سبک (Brand Style Guide) که تمام عناصر بصری را یکپارچه میکند
- تضمین انسجام در تمامی نقاط تماس (وبسایت، بستهبندی، تبلیغات)
3- طراحی تجربه کاربری
- طراحی رابطهای کاربری جذاب و کارآمد که تجربه مشتری را بهبود میبخشد
- بهرهگیری از اصول طراحی مدرن و کاربردپذیری (UX/UI).
برندهایی مانند Apple و Nike با استفاده از طراحی یکپارچه، هویت بصری قوی و داستان سرایی جذاب، توانستهاند به نمادهای بیبدیل در بازار تبدیل شوند. برای یادگیری بیشتر در مورد نحوه ایجاد و اجرای استراتژی برند موفق، میتوانید به صفحه استراتژی برندینگ مراجعه کنید.
آموزش برندینگ
مسیر یادگیری برندینگ از تئوری تا عمل است. دورههای آموزشی و کارگاههای تخصصی مثل دانشگاهها و موسسات معتبر بینالمللی مانند Harvard، Stanford و مدارس کسبوکار معتبر دورههایی در زمینه برندینگ ارائه میدهند. کارگاههای عملی که توسط متخصصان برندینگ برگزار میشوند، فرصتهای یادگیری عمیق و تجربی را فراهم میکنند.
مطالعه منابع و کتابهای مرجع نیز بسیار مهم است. کتابهای «Building Strong Brands» اثر دیوید آکر و «Strategic Brand Management» اثر کوین لین کلر بهعنوان منابع طلایی در این حوزه شناخته میشوند.
مقالات علمی و پژوهشی منتشر شده در مجلات معتبر مانند Journal of Brand Management و Harvard Business Review.
آموزش آنلاین و منابع دیجیتال نیز موثر هستند. پلتفرمهای آموزشی نظیر Coursera، Udemy و LinkedIn Learning دورههای تخصصی برندینگ با اساتید برجسته ارائه میدهند. وبینارها، سمینارها و گروههای تخصصی در شبکههای اجتماعی بهعنوان منابع پویا برای تبادل تجربیات و نکات بهروز. در آخر نیز باید کارآموزی و تجربه عملی، به دانش شما علاوه شود. اعمال آموختهها در پروژههای واقعی و کسب تجربه عملی، از مهمترین مراحل یادگیری برندینگ بهشمار میآید. شرکت در پروژههای استارتاپی یا حتی مشاوره در کسبوکارهای کوچک میتواند چراغ راه پیشرفت فردی در این حوزه باشد.
آموزش برندینگ فراتر از دریافت مطالب نظری است؛ این مسیر ترکیبی از مطالعات عمیق، تجربه عملی و بهکارگیری نوآوری در مواجهه با چالشهای واقعی بازار است.
روشهای نوین برند سازی
در عصر تحولی که تکنولوژی به سبک رقص ماهی مدام تغییر شکل میدهد، روشهای نوین برند سازی با موارد زیر، روح را به تجربه مشتری میافزایند.
1- دیجیتال مارکتینگ و رسانههای اجتماعی
- داستانسرایی تعاملی: روایت داستان برند با استفاده از تصاویر زنده، ویدئوهای احساسی و محتواهای تعاملی؛ جایی که مخاطب از تماشای روایت شما نه تنها مطلع میشود بلکه در عمق احساسات شما غوطهور میگردد.
- همپیمانی با اینفلوئنسرها: بهرهگیری از نفوذ افرادی که در شبکههای اجتماعی به مثابه سفیران وفادار شناخته میشوند؛ این امر به برند شما اعتبار و دسترسی بیسابقه در دنیای دیجیتال میبخشد.
- استراتژیهای محتوا محور: استفاده از پادکستها، وبینارها و مقالات تخصصی که به شکلی علمی و در عین حال احساسی، داستان برند را روایت میکنند.
2- فناوریهای تعاملی (VR/AR)
- ایجاد تجربیات مجازی: فناوری واقعیت مجازی و افزوده امکان بازدید از دنیای برند را به مخاطبان میدهد؛ از تماشای تولیدات تا تجربه واقعی استفاده از خدمات، همه در قالبی تعاملی و فراموشنشدنی.
- نمایش نوآوری بصری: این ابزارها نه تنها دید مخاطب را میگشایند بلکه حس خلاقیت و نوآوری برند را به او القا میکنند.
3- داستانسرایی نوین و مشارکتی
- محتوای تولید شده توسط کاربر: تشویق مخاطبان به تولید محتوا و روایت تجربیات خود، به گونهای که هر داستان، قصهای از ارتباط عمیق با برند شما باشد.
- همافزایی با فناوریهای نوین: ترکیب رسانههای تعاملی با استراتژیهای داستانسرایی، پلی است برای عبور از مرزهای سنتی و ورود به دنیایی نوین و پویاتر.
توجه به احداث واحد برندینگ
در میان ساختارهای سازمانی، واحد برندینگ چون الیاف ریسمان محکمی است که با هماهنگی بینظیر، قدرت و هویت برند را به جریان میاندازد. از طراحان گرافیک و متخصصان محتوا گرفته تا تحلیلگران بازار و استراتژیستهای دیجیتال؛ هر کدام سهمی کلیدی در ایجاد یک تصویر منسجم دارند. در انتها نیز مدیر برندی باید باشد که با بینش نوین، استراتژیهای بلندپروازانه را پیاده کرده و تیم را به سوی تحقق اهداف برند هدایت کند.
وظایف و مسئولیتهای واحد برندینگ
- از شناسایی هویت و ارزشها تا نظارت بر اجرای هماهنگ در تمامی کانالهای ارتباطی.
- برخورد هوشمندانه با چالشهای ناگهانی، تنظیم مجدد استراتژیها بر اساس تغییرات محیطی و همواره در جستجوی نوآوری.
- تعامل مستمر با بخشهای فروش، بازاریابی، روابط عمومی و حتی فناوری اطلاعات برای ایجاد یک تصویر یکپارچه و منسجم
- استفاده از نرمافزارهای پیشرفته مدیریت برند برای رصد عملکرد و بهبود مستمر.
اصطلاحات برندینگ که باید بدانید:
هویت برند | (Brand Identity) | نمایانگر تمام عناصر بصری و معنایی که برند شما را از سایرین متمایز میکند؛ شامل لوگو، رنگ، فونت و حتی لحن ارتباطی. |
ارزش برند | (Brand Equity) | سرمایه نامشهودی که با اعتمادسازی، وفاداری مشتری و تجربه مثبت ایجاد میشود؛ عاملی که ارزش تجاری برند را افزایش میدهد. |
تفاوتساز | (Unique Selling Proposition – USP) | ویژگی منحصر به فردی که برند شما را در میان رقبا برجسته میکند و مشتری را به انتخاب شما ترغیب مینماید. |
معماری برند | (Brand Architecture) | ساختاری که نحوه سازماندهی برندها، محصولات و خدمات یک شرکت را مشخص میکند؛ از برند مادر تا زیرمجموعههای تخصصی. |
تجربه مشتری | (Customer Experience) | مجموع تعاملات و تجربیاتی که مشتری از برند شما دریافت میکند؛ عاملی حیاتی در ایجاد ارتباط عمیق و ماندگار. |
صدای برند | (Brand Voice) | شیوه و لحن ارتباطی که شخصیت برند را منعکس میکند و به مخاطب حس یگانگی و اصالت میبخشد. |
موقعیتیابی برند | (Brand Positioning) | استراتژیای که برند را در ذهن مشتری نسبت به رقبا تثبیت میکند؛ کلید رسیدن به ذهن و دل مخاطب. |
اشتباهات رایج در برندسازی
همانگونه که در هر نبردی اشتباهات راهگشا و درسآموز هستند، در برندسازی نیز مسیری از کاستیها وجود دارد که اگر نادیده گرفته شوند، میتوانند به شکست برند منجر شوند:
- عدم انسجام در پیامرسانی: تغییرات مکرر در هویت بصری و پیام برند، همانند ضربهای تند به ساختار اعتماد مشتری است؛ ثبات در ارتباطات، ستون فقرات برندینگ است.
- نادیده گرفتن تحلیل دقیق بازار: عدم آگاهی از روندهای بازار، رفتار رقبا و نیازهای واقعی مخاطبان، میتواند منجر به تدوین استراتژیهای ناکارآمد و از دست رفتن فرصتهای طلایی شود.
- تقلید بیروح از رقبا: کپیبرداری بدون درک عمیق از ارزشها و هویت منحصر به فرد، مانند سایهای بیجان است که هیچ اثری از نوآوری و اصالت به جا نمیگذارد.
- کمبود نوآوری و خلاقیت: پایبندی صرف به روشهای قدیمی و ناتوانی در تطبیق با تغییرات سریع محیطی، همچون سکوت در میان طوفان تغییرات، باعث عقبماندگی و فراموشی برند میشود.
- عدم توجه به تجربه عاطفی مشتری: تمرکز صرف بر جنبههای فنی و محصولی بدون ایجاد ارتباط احساسی، میتواند موجب سردی پیام و عدم جذب عمیق مخاطب گردد.
برندسازی شخصی (پرسونال برندینگ)
هنگامی که شما خود را به عنوان یک برند معرفی میکنید، همچون نویسندهای هستید که داستان زندگی و مهارتهای خود را بر صفحه زمان حک میکند؛ برندسازی شخصی، هنری است از نمایش اصالت و استعداد که باید با شور و ذوق به تصویر کشیده شود:
شناسایی و تقویت ارزشهای فردی
- بررسی دقیق تجربیات، مهارتها و باورهای شما؛ همان ریشهای که شخصیت شما را شکل میدهد و مایه تمایز در میان دیگران میشود.
- تدوین بیانیهای شخصی که همانا چراغ راه موفقیت در مسیر حرفهای باشد.
حضور قوی در فضای دیجیتال
- استفاده هوشمندانه از شبکههای اجتماعی، وبلاگها و پلتفرمهای حرفهای مانند لینکدین برای انتشار داستان و تجربیات شما.
- مدیریت تصویر عمومی از طریق تولید محتوای اصیل و بهروز که نه تنها مخاطب بلکه کارفرمایان و همکاران بالقوه را جذب کند.
شبکهسازی و تأثیرگذاری
- ایجاد ارتباطات استراتژیک با افراد تأثیرگذار و حضور در گردهماییهای تخصصی، همانند ساختن پلهایی از اعتماد و اعتبار.
- به اشتراک گذاشتن دانش و تجربیات، که علاوه بر تقویت شبکه، برند شخصی شما را به عنوان مرجع در حوزه تخصصی تثبیت میکند.
بیان داستان شخصی با زبان ادبی
- استفاده از روایتهایی که با زبانی فاخر اما در عین حال صمیمی، مخاطب را به سفری درون دنیای شما دعوت کند.
- نمایش مسیرهای پرپیچ و خم، شکستها و موفقیتهایی که به عنوان درسهای طلایی در زندگی شما نقش ایفا کردهاند.
اهمیت برندسازی شخصی
برندسازی شخصی نه تنها عاملی کلیدی برای پیشرفت فردی است بلکه بستر اصلی ساخت اعتبار، اعتماد و فرصتهای بیشمار محسوب میشود از جمله:
- یک برند شخصی قوی، همچون نشان تجاری معتبر، درهای فرصتهای جدید را به روی شما میگشاید؛ از جذب پروژههای مهم تا ارتقای شغلی در سازمانهای بزرگ.
- هنگامی که مخاطبان شما با صداقت و شفافیت از ارزشها و دستاوردهای شما آگاه شوند، اعتماد متقابل ایجاد شده و اعتبار شما در میان همکاران و کارفرمایان تثبیت میشود.
- یک برند شخصی منحصر به فرد، مانند جاذبهای مغناطیسی، افراد تأثیرگذار و متخصصان برجسته را به سوی شما میکشد؛ شبکهای که در زمان نیاز به سرمایه اجتماعی تبدیل خواهد شد.
- در جهانی که رقابت به اوج خود رسیده، برجسته بودن از میان جمعیت تنها با نشان دادن مهارتها، ارزشهای منحصر به فرد و داستانی شخصی امکانپذیر است.
- افرادی که برند شخصی قوی دارند، نه تنها به عنوان متخصص شناخته میشوند بلکه به عنوان الگوهای الهامبخش در حوزههای کاری خود مورد توجه قرار میگیرند.
برندینگ شخصی یا برندینگ کسبوکار؟ کدام بهتر است؟
انتخاب بین برندینگ شخصی و برندینگ کسبوکار کاملاً به اهداف، نوع فعالیت و چشمانداز آینده شما بستگی دارد. اگر یک فرد متخصص، مشاور، مدیر، اینفلوئنسر یا بنیانگذار یک استارتاپ هستید، برندینگ شخصی میتواند مسیر رشد شما را سرعت ببخشد، زیرا ارتباط مستقیم و قابلاعتمادی با مخاطبان ایجاد میکند و فرآیند فروش و مذاکره را سادهتر میسازد. با این حال، این روش چالشهایی نیز دارد؛ از جمله اینکه شما باید بهطور مداوم حضور داشته باشید و برند شما بیش از حد به شخصیت و فعالیتهای فردیتان وابسته میشود، که این موضوع در درازمدت میتواند رشد شما را محدود کند.
در مقابل، برندینگ کسبوکار زمانی اولویت دارد که بخواهید یک شرکت مستقل و پایدار ایجاد کنید که بدون وابستگی به فرد خاصی بتواند رشد کند. این روش به شما امکان میدهد که کسبوکار را توسعه دهید، ارزش آن را افزایش دهید و حتی در آینده آن را واگذار کنید. اما این فرآیند معمولاً نیازمند سرمایهگذاری بیشتر و زمان طولانیتری برای جلب اعتماد مشتریان است، چرا که ایجاد ارتباط احساسی و اعتمادسازی در برندهای شرکتی سختتر از برندهای شخصی است.
توجه داشته باشید که ترکیب هوشمندانهی این دو رویکرد بهترین نتیجه را به همراه دارد. بسیاری از برندهای موفق، مانند تسلا و اسپیسایکس که از شخصیت قوی ایلان ماسک بهره میبرند، نشان دادهاند که میتوان با برندینگ شخصی، برند سازمانی را تقویت کرد، درحالیکه ساختار کسبوکار را بهگونهای طراحی کرد که بتواند بدون وابستگی به فرد نیز به رشد خود ادامه دهد.
مدیریت برند و نکات برندینگ برای رشد برند
مدیریت برند همانند فرماندهای تیزبین و جسور است که در میدانهای رقابت باید با استراتژیهای چندبعدی عمل کند تا برند، همچنان در اوج باقی بماند. چطور؟
با پایش و ارزیابی مستمر
شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs): استفاده از ابزارهای تحلیلی برای سنجش میزان وفاداری مشتری، تاثیر کمپینها و میزان شناخت برند.
بازخورد مستقیم مخاطبان: گوش سپردن به صداهای مشتریان و انعکاس آن در بهروزرسانی استراتژیها.
با هماهنگی در تمامی نقاط تماس
یکپارچگی پیام: تضمین اینکه تمامی کانالهای ارتباطی، چه دیجیتال و چه آفلاین، تصویر یکسان و منسجمی از برند ارائه دهند.
هماهنگی تیمهای داخلی: ایجاد سیستمهای ارتباطی کارآمد میان واحدهای مختلف سازمان، تا هر یک سهمی در نگهداری تصویر مثبت برند داشته باشند.
با انعطافپذیری و نوآوری مداوم
بازنگری دورهای استراتژی: بررسی و بهبود استراتژی برند بر اساس تغییرات محیطی و روندهای بازار.
استفاده از فناوریهای نوین: بهرهگیری از ابزارهای دیجیتال پیشرفته برای تحلیل دادهها، پیشبینی روندها و ارائه پاسخهای سریع به تغییرات.
با شفافیت و پاسخگویی در مدیریت بحران
تعامل صادقانه با مخاطبان: در مواجهه با چالشها و بحرانها، ارائه توضیحات شفاف و راهکارهای عملی به منظور حفظ اعتماد مشتری.
تدوین پروتکلهای مدیریت بحران: برنامهریزی دقیق جهت پاسخگویی به مسائل احتمالی و جلوگیری از تخریب اعتبار برند.
اصول برندسازی برای کسبوکارهای کوچک
برندسازی برای کسبوکارهای کوچک یک ضرورت است، نه یک گزینه لوکس! در بازاری که رقابت نفسگیر شده، یک برند قوی تنها چیزی است که شما را از دیگران متمایز میکند و مشتری را قانع میکند که به جای رقیب، شما را انتخاب کند. اما ساخت برند برای کسبوکارهای کوچک با چالشهایی همراه است، از جمله محدودیت بودجه و منابع. با این حال، اگر اصول درستی را دنبال کنید، میتوانید بدون هزینههای هنگفت، جایگاهی قدرتمند در ذهن مشتریان بسازید.
1- هویت برند را شفاف و متمایز تعریف کنید
اولین قدم، مشخص کردن چیستی و چرایی برند شماست. برند شما فقط یک لوگو یا اسم نیست؛ بلکه مجموعهای از ارزشها، مأموریت و وعدههایی است که به مشتری میدهید. به این سؤالات پاسخ دهید:
چرا این کسبوکار را راه انداختهاید؟
چه مشکلی از مشتریان را حل میکنید؟
چه چیزی شما را از رقبا متمایز میکند؟
اگر برند شما یک شخصیت بود، چه ویژگیهایی داشت؟
2- یک پیام برند قوی و ساده بسازید
پیام برند شما باید شفاف، قابلفهم و متمرکز باشد. مشتریان وقت ندارند تا حدس بزنند که شما چه چیزی ارائه میدهید. یک جمله واضح و تاثیرگذار بسازید که در چند ثانیه مفهوم برندتان را منتقل کند. این پیام باید احساسات مشتری را درگیر کند و نشان دهد که چرا باید به شما اعتماد کنند.
3- هویت بصری حرفهای داشته باشید (حتی با بودجه کم)
لوگو، رنگها، فونتها و طراحی بصری برند شما باید یکپارچه و حرفهای باشد. این موارد بهظاهر ساده، تأثیر مستقیمی بر احساس مشتریان نسبت به برند شما دارند. یک طراحی شلخته و ناسازگار باعث بیاعتمادی میشود. نیازی نیست هزینههای هنگفت برای طراحی بدهید؛ ابزارهایی مانند Canva میتوانند با هزینه کم، هویتی منسجم برای برند شما بسازند.
4- داستان برند خود را بسازید و روایت کنید
مردم به داستانها واکنش بهتری نشان میدهند تا به تبلیغات خشک و رسمی. داستان برند شما باید احساسات مخاطب را درگیر کند و او را همراه کند. بگویید چگونه این کسبوکار را راهاندازی کردید، چه چالشهایی را پشت سر گذاشتید و چرا برایتان مهم است که به مشتریان خود کمک کنید. برندهای کوچک با داستانهای قوی میتوانند اعتماد بیشتری ایجاد کنند.
5- برند شما فقط تبلیغات نیست؛ تجربهای است که به مشتری میدهید
برند فقط یک لوگو یا یک شعار نیست، بلکه احساسی است که مشتریان از تعامل با شما دریافت میکنند. اگر تجربه خرید، پشتیبانی و تعامل با برند شما لذتبخش باشد، مشتریان وفادار خواهند شد و شما را به دیگران توصیه خواهند کرد. خدمات مشتری قوی و برخورد حرفهای، مهمترین ابزار برندسازی برای کسبوکارهای کوچک است.
6- در شبکههای اجتماعی حضور فعال و حرفهای داشته باشید
برای کسبوکارهای کوچک، شبکههای اجتماعی قویترین و کمهزینهترین ابزار برندسازی هستند. اما فقط پست تبلیغاتی منتشر نکنید! بهجای آن، با مخاطبان تعامل داشته باشید، محتوای ارزشمند ارائه دهید، داستان بگویید، پشتصحنه کارتان را نشان دهید و نشان دهید که برند شما فراتر از یک محصول یا خدمت است. برندهای کوچک که در شبکههای اجتماعی هویت منسجمی دارند، بسیار سریعتر شناخته میشوند.
7- اعتمادسازی کنید؛ مهمترین دارایی برند شماست
اعتماد، ستون فقرات برندینگ برای کسبوکارهای کوچک است. نظرات مشتریان را منتشر کنید، ضمانت بازگشت وجه بدهید، پشتیبانی واقعی ارائه دهید و نشان دهید که به مشتریان اهمیت میدهید. مردم به برندهایی که شفاف و قابلاعتماد هستند، پایبند میمانند.
8- ثبات داشته باشید؛ برندینگ یک پروژه نیست، یک فرآیند است
بزرگترین اشتباه کسبوکارهای کوچک این است که یکبار برندسازی میکنند و بعد آن را رها میکنند. برندینگ یک فرآیند دائمی است که باید در تمام نقاط تماس با مشتری رعایت شود. پیام، هویت بصری، لحن محتوا و کیفیت خدمات، همه اینها باید در طول زمان ثابت بمانند تا برند شما در ذهن مشتریان نهادینه شود.
اگر کسبوکار کوچکی دارید، برندسازی را دستکم نگیرید. شما نیازی به بودجههای کلان ندارید؛ بلکه به استراتژی، خلاقیت و ثبات نیاز دارید. با تعریف هویت برند، ایجاد یک پیام قدرتمند، طراحی هویت بصری حرفهای، روایت یک داستان جذاب، ارائه تجربه مشتری بینقص، حضور هوشمندانه در شبکههای اجتماعی و ایجاد اعتماد، میتوانید برندی بسازید که در ذهنها ماندگار شود.
برندینگ را شروع کنید، حتی اگر کوچک باشید!
بهترین کتابهای برندینگ
کتابهای برندینگ همچون منارههایی هستند که از افقهای دانش و تجربه، نور راه را به سوی موفقیت برند روشن میکنند. در این میان، برخی از آثار کلاسیک و نوین همچون راهنماهایی جامع شناخته میشوند:
- “Brand Gap” نوشتهی مارتی نیومایر: اثری که به شکاف میان استراتژی و طراحی برند میپردازد و راهکارهایی عملی برای پل زدن میان این دو حوزه ارائه میدهد؛ چراغ راهی برای همگامسازی ذهن تجاری و خلاقیت بصری.
- “How Brands Grow” نوشتهی بایرون شارپ: تحلیلی مبتنی بر دادههای واقعی و تحقیقات عمیق که مسیر رشد برندها را در بازارهای پیچیده و رقابتی به تصویر میکشد؛ کتابی که از زوایای علمی، رمزگشای رازهای موفقیت است.
- “Building a StoryBrand” نوشتهی دونالد میلر: رویکردی نوین در داستانسرایی برند که با تمرکز بر ایجاد ارتباط عاطفی و معنادار با مخاطب، هنر تبدیل داستان به ابزاری برای فروش را به شما آموزش میدهد.
- “Positioning: The Battle for Your Mind” نوشتهی آل رایس و جک تراوت: یکی از آثار کلاسیک در زمینهی موقعیتیابی برند که با استراتژیهای دقیق، راههای نفوذ در ذهن مشتری و تثبیت تصویر برند را ترسیم میکند.
- “Start with Why” نوشتهی سایمون سینک: کتابی که به جستجوی دلیل وجودی هر برند میپردازد و اهمیت یافتن «چرا» را به عنوان نقطه شروع هر موفقیت برجسته میکند؛ الهامبخش رهبران برای ساختن برندهایی با هویت عمیق.
- “Contagious: How to Build Word of Mouth in the Digital Age” نوشتهی جونا برگر: اثری که چگونگی انتقال پیام برند به صورت ویروسی و ایجاد بازاریابی دهان به دهان را در عصر دیجیتال با تحلیلهای دقیق و مثالهای واقعی به تصویر میکشد.
- اصول برندسازی نوشتهی دکتر امیر اخلاصی: این کتاب بهعنوان یکی از پرفروشترین منابع آموزش برندینگ در ایران شناخته میشود. کتاب در ۱۳ فصل به مباحثی مانند ایجاد پایههای برند، بازاریابی، تبلیغات، خدمات مشتریان، فرآیند ساخت برند، استراتژیهای پیامرسانی و انتخاب رسانههای مناسب میپردازد. مطالعهی این اثر برای مدیران، صاحبان کسبوکار، فعالان حوزهی تبلیغات و بازاریابی و دانشجویان مدیریت توصیه میشود.
- برندسازی برای اشخاص اثر دیگری از دکتر امیر اخلاصی: که به اصول و استراتژیهای برندسازی شخصی میپردازد. این کتاب در ۸ فصل موضوعاتی مانند تفکر استراتژیک، ایجاد تمایز، تدوین استراتژیهای مؤثر، هویت بصری، انتخاب نام تأثیرگذار و روشهای تبلیغاتی را مورد بررسی قرار میدهد. این منبع برای افرادی که قصد دارند برند شخصی خود را توسعه دهند، بسیار مفید است.
- برندسازی در هفت گام نوشتهی فرزاد مقدم: این کتاب فرآیند خلق و مدیریت برند را در هفت مرحلهی اساسی توضیح میدهد. نویسنده با بهرهگیری از منابع علمی و تجربیات شخصی، راهنمایی جامع برای راهاندازی و توسعهی برند ارائه میدهد. کتاب در ۹ فصل تدوین شده که شامل پیشدرآمدی بر مفاهیم برندسازی، هفت گام اصلی و بررسی آسیبشناسی رشد برند است.
- خلق برند قدرتمند: این کتاب توسط الن والاس، لزلی دشارناتونی و مالکوم مکدونالد تألیف شده و به تحلیل اصول و تکنیکهای لازم برای ایجاد و مدیریت برندهای قدرتمند در بازارهای رقابتی میپردازد. موضوعاتی مانند راهاندازی برند، استراتژیهای بازاریابی، ایجاد تمایز، جایگاهیابی برند و اثرات آن بر موفقیت کسبوکار در این اثر مورد بحث قرار گرفته است.
- برندسازی مؤثر برای کارفرمایان نوشتهی هدی ابراهیمی بلانی، حسین امینی کسبی و سعید شهباز مرادی: این کتاب به مفاهیمی مانند برندسازی مؤثر، بازاریابی، موفقیت در کسبوکار و مفهوم برند کارفرمایی میپردازد. همچنین، نحوهی انتخاب صحیح نیروی انسانی برای شرکتها و سازمانها را به مدیران و کارفرمایان آموزش میدهد تا با جذب افراد مستعد و متخصص، به اهداف سازمانی خود دست یابند.
موفقیت در برندسازی با استفاده از نرم افزار CRM
موفقیت در برندسازی در زمره ی موفقیت های مربوط به کسب و کاریست که عموما (اما نه همیشه) با دقت بالایی موفقیت کلی کسب و کار و برند را پیش بینی می کند. هدف تمامی استارت آپ ها این است که به موفقیتی شبیه آنچه استارباکس کسب کرد، دست یابند.
استارباکس حرکت روزمره، ساده و حتی کسل کننده ی خریدن قهوه را با خلق برندی به یاد ماندنی تبدیل به یک “تجربه” کرد: نامی منحصر به فرد و لوگویی فراموش نشدنی که تعریف قهوه را از “خوردن قهوه” به “قهوه خوردن در مکانی راحت و خوشایند” تغییر داد. برند استارباکس یک فرهنگ نو خلق کرد، که اصلا کار آسانی نیست، اما شدنی ست.
گام یکم: تصویری از خود بسازید
ایجاد آگاهی از نام تجاری نیاز به نفوذ دارد. شما سعی می کنید خود را در جمع افرادی جا دهید که نمی خواهند تصمیمات خرید خود را تغییر دهند. نام تجاری شما باید به اندازه کافی قدرتمند باشد تا بتواند آنها را از روال عادی خود خارج کند.
همه چیز از یک نام شروع می شود. هر نامی که بتواند بصورت درست و مشخص پیامی را که حامل آن است برساند، می تواند به یاد ماندنی شود. می توانید نامی توصیفی انتخاب کنید. شاید این نام یک کلمه ی ساختگی یا با اشاره ای مبهم به محصول یا خدمات شما باشد، اما باید بتواند ارتباط عاطفی پایداری بین برند شما و مشتریانتان ایجاد کند.
نام های مبهم در صورت موفقیت در برندسازی همیشه از به یاد ماندنی ترین ها هستند. این نام مبهم حتی می تواند یک نام خانوادگی باشد که نشان می دهد فردی که پشت این برند است در این کسب و کار اعتبار، افتخار کاری و حتی استانداردهای اخلاقی دارد.
لوگوی شما نیز دقیقا به اندازه ی نام کسب و کارتان (حتی گاهی بیشتر) اهمیت دارد. لوگو اولین ارتباطی است که مصرف کننده با نام تجاری برقرار می کند. و اگر لوگوی شما انتظارات را برآورده کند، جرقه ی آگاهی از برند در همین جا زده می شود. اولین معیار سنجش یک لوگو این است که چطور به سوالات زیر پاسخ می دهد: چه کسی هستید؟ چه کار می کنید؟ کار شما به چه درد من (مشتری) می خورد؟
گام دوم: شناخته شوید
برندینگ در ذهن مصرف کنندگان و مشتریان اتفاق می افتد. وعده های پشت برند، جذابیت مورد نظر را ایجاد می کنند، اما رساندن کلمات حاوی این وعده ها به مشتریان است که اهمیت دارد و در انتها باعث جذب آنها می شود.
استفاده از رسانه های سنتی، یعنی تبلیغات، نمایشگاه، بازاریابی مستقیم، رویداد ها، کتاب های مرجع کسب و کار هزینه بر است و هزینه چیزی ست که بسیاری از استارت آپ ها از آن دوری می کنند.
استفاده از رسانه های اجتماعی که قبلا در استراتژی های بازاریابی شبکه های اجتماعی به آن اشاره نمودیم، یک راه حل بسیار کارآمد برای کارآفرینانی ست که می خواهند در هزینه ها صرفه جویی کنند. البته به علت تعداد بی شمار کسانی که از شبکه های اجتماعی به عنوان ابزار تبلیغات رایگان استفاده می کنند، رقابت در این عرصه بسیار فشرده بوده و رعایت نکات و ظرافت ها برای دیده شدن تبلیغات بسیار ضروری ست:
گوش کنید، حراف نباشید. اول مکالمه ای را که می خواهید در آن شرکت کنید بشنوید، سپس در آن وارد شوید. برای نمونه، در برحثی مرتبط با آزمایشگاه خاک، کسی اهمیتی نمی دهد که شما شام چه خورده اید!!!
سوال بپرسید، سخنرانی نکنید. هدف ایجاد ارتباط دو طرفه است. با مخاطبان تعامل ایجاد نمایید.
واقعی باشید. طبق شخصیتی که میخواهید برندتان داشته باشد رفتار کنید. به این شخصیت عمق داده و نوآور باشید.
جذاب باشید و بخشنده. از اطلاعاتتان برای پاسخگویی به دیگران استفاده کنید.
مشتاق باشید و پاسخگو. به نیاز افراد گوش داده و سپس اطلاعات لازم را به نحوی به اشتراک بگذارید که هیچ هدفی جز کمک کردن نداشته باشد.
جبران کنید. از کسانی که شما را در فضای مجازی دنبال می کنند به نحوی ویژه تشکر کرده و قدردان این باشید که شما را به دنیای خود راه داده اند.
مدیریت و دسته بندی این تبلیغات به شما کمک می کند که از تکرار مطالب و انتشار مطالب غیرمفید پرهیز کنید. شما می توانید با استفاده از نرم افزار CRM مورد استفاده ی خود (در صورتی که چنین قابلتیی را پشتیبانی کند) این مطالب را مدیریت کرده و بر آنها نظارت داشته باشید.
شاید اولین چیزی که با شنیدن کمپین های تبلیغاتی آنلاین به ذهن شما می رسد کمپین های ایمیلی باشد که با استفاده از CRM می توان ارسال کرده و بازخورد و موفقیت آنها را سنجید. اما با گسترش بازاریابی آنلاین، سی آر ام ها نیز با توجه به نیاز روز پیشرفت کرده و کمپین های دیگر، مانند شبکه های اجتماعی را نیز پشتیبانی می کنند.
گام سوم: بدانید که مشتری چه می خواهد
در کسب و کاری نوپا با محدودیت بودجه ، معمولا باور کارآفرین جوان این است که پتانسیل موفقیت ایجاد یک برند، کاملا به میزان اشتیاق کارآفرین به ارائه ی ایده ای که بازار فعلی را “کن فیکون” کند بستگی دارد. در صورتیکه این باور کامل نیست. گواه آن هم تعداد بسیار بالای استارت آپ های شکست خورده در سرتاسر دنیاست. برای موفقیت در برندسازی باید بدانید که مشتری احتمالی تان چه می خواهد.
کمپین های تست محصول یا خدمات راه اندازی کرده، تمامی اطلاعات به دست آمده را ذخیره و دسته بندی کنید و سپس با تحلیل این داده ها میزان اشتیاق بازار هدفتان برای خرید از شما را بسنجید. تمامی این اطلاعات و حتی در بعضی موارد راه اندازی این کمپین ها را در سیستمی مانند مدیریت ارتباط با مشتریان (CRM) انجام دهید چرا که گزارش گیری و داشتن یک پایگاه داده از اصولی ست که به کار شما دقت و سرعت چشمگیری می بخشد.
موفقیت در برندسازی همیشه منجر به موفقیت کلی نیست!
استارت آپی با نام Fit Fuel در سال ۲۰۰۶ در بیشتر مجلات برتر ایالات متحده به چشم می خورد و همه آن را برند بزرگ بعدی می دانستند. شان کِلی و لوک برگیس، بنیان گذاران این کسب و کار، به عنوان دو کارآفرین برتر مصاحبه های زیادی انجام دادند. اما در سال ۲۰۰۹ این “برند بزرگ بعدی” حتی دیگر یک برند هم نبود.
قرار بود Fit Fuel به سازنده های دستگاه های فروش خودکار کمک کند از غذاهای سالم و مغذی به جای چیپس و سودا برای پر کردن این ماشین ها استفاده کنند. اما کمی پس از شروع به کار متوجه شدند که مخاطب اصلی شان کسب و کار های مرتبط نیستند، بلکه تمامی مخاطبانشان، مردم عادی هستند که به دنبال نوشیدنی ها و خوراکی های انرژی زا با قیمت مناسب می گردند.
پس با ایجاد تغییری بنیادین، Fit Fuel به فروشنده ی محصولات تناسب اندام تبدیل شد. رشد کمپانی بسیار چشمگیر بود. درآمد آن سالی ۵ میلیون دلار بود و این دو بنیانگذار به دفتری بزرگتر نقل مکان کرده و تعداد کارکنانشان را از ۵ به ۲۰ رساندند. تا این جا همه چیز خوب به نظر می رسد.
اما Fit Fuel با تغییر دیگری تبدیل به فروشنده ی تمامی محصولات مربوط به تناسب اندام، از کتاب گرفته تا لوازم و تجهیزات مربوطه، شد. طبق گفته ی برگیس “ما آمازون تناسب اندام بودیم. اما مردم در مورد ماهیت ما گیج شده بودند. ما هم بودجه ی زیادی نداشتیم و از میدان جنگ رقابت قیمت جان به در نبردیم.”
این دو بنیان گذار در میانه ی سال ۲۰۰۹ ورشکستگی Fit Fuel را اعلام کرده و در آخر موفقیت در امر برندسازی، شکست بزرگی را تجربه کردند.
این که با استفاده از سیستم هایی مانند پارس ویتایگر گام های موفقیت در برندسازی را مشخص کرده و سپس با استفاده از داده های ثبت شده در این سیستم ها این گام ها را طی کنید احتمال چنین شکست های عظیمی را بشدت کاهش می دهد. شاید یک شبه به موفقیت نرسید، چرا که تحلیل و بررسی و البته جمع آوری داده هایی که بتواند مسیر شما را برای موفقیت در برندسازی مشخص کند زمان بر است، اما یک شبه هم به شکست نخواهید رسید.
سوالات متداول در موضوع برندینگ:
تمام تلاش تیم تحقیق و تحریر پارس ویتایگر بیان جامع ترین حالت از موضوع برندینگ و راهنمای آن بود. ولکین اگر هنوز ابهامی به شکل سوال برای شما وجود دارد؛ در بخش دیدگاه ها با ما در میان بگذارید.
کسب و کارهای نوپا به برندینگ نیاز دارند؟
بله. این سوال خیلی پر تکرار است که چرا کسب و کار شش ماهه ی سه نفره ی من به برندینگ احتیاج دارد؟ مگر برندینگ برای کسب و کارهایی به بزرگی سامسونگ و اپل نیست؟ خیر.
“برندینگ“ همه چیز است، برای همه
چرا یک نجار به برند احتیاج دارد؟
این در واقع از تصور غلط درباره تعریف “برند”، ناشی می شود. برند وجهه ی شما، اعتبار شما و بخشی ست که شما موفق می شوید در ذهن مشتری به خود اختصاص دهید. آیا آنها شما را در دسته بندی کسب و کارهای لوکس و گرانبها قرار می دهند؟ آیا آنها شما را دسته بندی کسب و کارهای ارزان و مناسب قرار می دهند؟ مهم نیست که کسب و کار شما چه اندازه باشد، برند وجهه ای است که به بهترین نحو به شما در رسیدن به اهداف و خدمت به مخاطبانتان کمک می کند.
من یک مغازه کوچک دارم. چطور بدانم برند من باید چه باشد؟
برند شما ترکیبی از چند مورد است. چه چیزی می توانید به مشتری ها ارائه کنید؟ شما نمی توانید ادعای نوآوری و تکنولوژی پیشرفته داشته باشید، اگر این چیزی نیست که ارائه می دهید. مخاطبان شما چه کسانی هستند؟ این جایی ست که در آن کسب و کارهای کوچک با مشکل روبرو می شوند. دقیقا مشخص کنید که مخاطب شما کیست و چه چیزی برای آنها جذاب است. شما همچنین باید رقبای خود را مد نظر قرار داده و تصمیم بگیرید که می خواهید در میان رقبایتان کجا باشید. شاید انجام کاری متفاوت از آنها فرصتی برای متمایز کردن خود باشد.
چگونه می توانم برند خود را “مخابره” کنم؟
برند هر نوع تماس شما با مشتری را شامل می شود، از پیام های صوتی گرفته تا چگونگی بسته بندی یک محصول خریداری شده، تا چینش فروشگاه شما، رنگ های مورد استفاده، کارکنان شما و نحوه برخورد آنان با مشتریان. برند بسیار بیشتر از پوسترها و تبلیغات است.
این استراتژیها خیلی کاربردی هستن! من همیشه به دنبال راههایی برای تقویت برند خودم بودم. کار با پیکسینو به من کمک کرد تا هویتم رو بهتر نشون بدم.
جناب امین احمدی عزیز دیدگاه شما باعث افتخار ماست.