فهرست محتوا
مدیریت استراتژیک یا مدیریت راهبردی برنامه ریزی، نظارت، تجزیه و تحلیل و ارزیابی مداوم تمام چیزهاییست که برای رسیدن سازمان به اهداف مشخص شده ضروری است. نوآوری، فن آوری های بسیار جدید و انتظارات مشتری باعث می شود سازمان ها برای موفق ماندن، مجبور به فکر کردن و اتخاذ تصمیم ها به صورت استراتژیک باشند.
فرآیند مدیریت استراتژیک یا مدیریت راهبردی به مدیران شرکت ها کمک می کند موقعیت فعلی شرکت خود را ارزیابی کنند، استراتژی طراحی کنند، آنها را اجرا کرده و اثربخشی استراتژی های اجرا شده را مشاهده کنند (مثلا با نمودار فروش). فرآیند مدیریت استراتژیک تجزیه و تحلیل تصمیمات چند وجهی کسب و کار پیش از اجرای آنهاست. مدیریت استراتژیک معمولا شامل موارد زیر است:
- تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف داخلی و خارجی (تحلیل SWOT)
- ایجاد برنامه های عملیاتی
- اجرای برنامه های عملیاتی
- ارزیابی میزان موفقیت برنامه های موفق و ایجاد تغییرات هنگامی که نتایج مورد نظر حاصل نمی شود
مدیریت راهبردی یا مدیریت استراتژیک فرایندی است که طی آن سازمان با تحلیل محیط درونی و بیرونی، جهتگیریهای کلان خود را انتخاب کرده و تصمیمهایی اتخاذ میکند که بر آینده بلندمدت، تخصیص منابع و مزیت رقابتی آن اثر میگذارد.
در کنار مدیریت راهبردی، معمولاً یک سیستم کارت امتیازی متوازن نیز به منظور ارزیابی عملکرد سازمان در نیل به اهداف دیده میشود.
مدیریت راهبردی چیست؟
مدیریت استراتژیک یا مدیریت راهبردی بهعنوان یکی از حوزههای اصلی علم مدیریت، به فرایندی اطلاق میشود که طی آن سازمان با تحلیل نظاممند محیط درونی و بیرونی، جهتگیریهای کلان خود را تعیین کرده و تصمیمهایی اتخاذ میکند که پیامدهای بلندمدت برای بقا، رشد و مزیت رقابتی آن دارد.
این فرایند صرفاً به تدوین برنامه محدود نمیشود، بلکه شامل انتخاب اهداف، تخصیص منابع، اجرای راهبردها و ارزیابی مستمر نتایج در مواجهه با تغییرات محیطی است.
در نظریههای معاصر مدیریت، مدیریت راهبردی پاسخی به شرایط عدم قطعیت و پیچیدگی محیط کسب و کار تلقی میشود. عواملی نظیر تحولات فناورانه، تغییر الگوهای رقابت و افزایش انتظارات ذینفعان، سازمانها را ناگزیر میکند که تصمیمهای خود را بر پایه تحلیل راهبردی و نه واکنشهای کوتاهمدت اتخاذ کنند.
از این منظر، مدیریت استراتژیک یک فعالیت ایستا یا دورهای نیست، بلکه فرایندی پویا و مداوم است که هدف آن ایجاد انسجام میان تصمیمهای کلان، ساختار سازمانی و عملکرد عملیاتی است. موفقیت در مدیریت راهبردی زمانی محقق میشود که راهبردها نهتنها طراحی، بلکه بهطور مؤثر اجرا و بهصورت مستمر بازنگری شوند.
مدیریت راهبردی به مجموعهای از تصمیمهای آگاهانه گفته میشود که مسیر بلندمدت یک سازمان را تعیین میکند. این مفهوم برخلاف تصور رایج، صرفاً به برنامهریزی محدود نمیشود، بلکه شامل تحلیل محیط، انتخاب جهت حرکت، تخصیص منابع و بازنگری مستمر تصمیمهاست. وقتی از این منظر نگاه میکنیم، مدیریت راهبردی یعنی توان سازمان برای فکر کردن قبل از عمل و اصلاح مسیر پیش از بحران.
در ادبیات مدیریت، “مدیریت راهبردی چیست” پرسشی است که پاسخ آن بدون توجه به شرایط واقعی سازمان ناقص میماند. راهبرد همیشه در دل عدم قطعیت شکل میگیرد و ارزش آن دقیقاً در همین توان مواجهه با آینده نامعلوم است.
مدیریت راهبردی قبل از آنکه وارد اجرا شود، ذهن مدیر را نظم میدهد. کمک میکند بفهمد کدام فرصت ارزش تعقیب دارد، کدام تهدید واقعی است و کدام فقط هیاهوی بازار. اگر تصمیمهای کلان بدون این نظم گرفته شوند، حتی بهترین اجرا هم به بیراهه میرود.
مدیریت راهبردی و مدیریت استراتژیک؛ اختلاف لفظی یا تفاوت مفهومی؟
در ادبیات فارسی، «راهبردی» معادل پذیرفتهشده و دقیقتر واژه Strategic است. «استراتژیک» ترجمه آوایی است و از نظر مفهومی تفاوتی ایجاد نمیکند.
اما اشتباه رایج این است که برخی تصور میکنند مدیریت استراتژیک مفهومی مدرنتر یا اجراییتر است. این تصور نادرست است.
هر دو به یک نظام فکری اشاره دارند:
تحلیل محیط
انتخاب جهت
تخصیص منابع
و پایش نتایج در بلندمدت
پس وقتی از مدیریت راهبردی یا مدیریت استراتژیک صحبت میکنیم، درباره یک معنا حرف میزنیم، نه دو رویکرد متفاوت.
به همین دلیل، استفاده همزمان از واژههای مدیریت استراتژیک، مدیریت استراتژی و مدیریت راهبردی در یک متن علمی یا سازمانی، اگر درست و هدفمند باشد، نهتنها ایراد ندارد بلکه به پوشش ذهنی مخاطب کمک میکند.
مدیریت استراتژیک به زبان ساده
مدیریت استراتژیک به زبان ساده یعنی اینکه سازمان بداند چه کاری را انجام میدهد، چرا انجام میدهد و چه کارهایی را عمداً انجام نمیدهد.
سادهسازی این مفهوم نباید آن را به «هدفگذاری بلندمدت» یا «چشماندازنویسی» تقلیل دهد. مدیریت استراتژیک یک فرایند پویاست که تصمیمهای امروز را به پیامدهای فردا متصل میکند.
درک ساده اما درست این مفهوم، مدیر را از واکنشهای مقطعی نجات میدهد و او را به سمت تصمیمهای مبتنی بر منطق سوق میدهد.
اگر بخواهیم مدیریت استراتژیک را ساده کنیم، بدون آنکه آن را سطحی کنیم، باید بگوییم:
مدیریت استراتژیک یعنی جواب دادن به سه سؤال حیاتی:
الان کجا هستیم
میخواهیم به کجا برسیم
با چه منطقی مسیر را انتخاب میکنیم
اهداف راهبردی چیست و چرا با هدفهای عادی فرق دارد؟
اهداف راهبردی آن دسته از اهدافی هستند که جهت حرکت سازمان را تعیین میکنند، نه فقط شاخص عملکرد را.
افزایش فروش میتواند هدف عملیاتی باشد، اما تبدیل شدن به بازیگر مرجع یک صنعت، هدف راهبردی است. هدف راهبردی باید سه ویژگی داشته باشد:
1- با هویت سازمان همراستا باشد
2- بر تخصیص منابع اثر بگذارد
3- تصمیمهای مدیریتی را فیلتر کند
اگر هدفی این سه ویژگی را نداشته باشد، راهبردی نیست؛ حتی اگر بزرگ و جذاب به نظر برسد.
مدیریت راهبردی در سازمان
مدیریت راهبردی در سازمان زمانی واقعی میشود که فقط در سطح مدیرعامل یا هیئتمدیره باقی نماند. اگر مدیران میانی و تصمیمگیران اجرایی منطق راهبرد را درک نکنند، استراتژی به یک سند بلااستفاده تبدیل میشود.
سازمانی که استراتژی دارد اما مدیران میانی آن را درک نمیکنند، در عمل بیراهبرد است. مدیریت راهبردی موفق یعنی ترجمه تصمیمهای کلان به منطق قابل اجرا، بدون از دست رفتن معنا.
سازمانهایی که مدیریت راهبردی را جدی میگیرند، آن را در فرایندهای منابع انسانی، بودجهبندی، توسعه محصول و ارتباط با مشتری جاری میکنند. در این حالت، راهبرد به رفتار سازمانی تبدیل میشود، نه شعار مدیریتی.
مثال برای مدیریت استراتژیک
فرض کن سازمانی تصمیم میگیرد به جای رقابت قیمتی، روی تجربه مشتری تمرکز کند. این تصمیم فقط یک شعار نیست.
یعنی سرمایهگذاری روی آموزش کارکنان
یعنی حذف مشتریان ناسازگار
یعنی تغییر معیارهای ارزیابی عملکرد
و حتی یعنی قبول کاهش سود کوتاهمدت
این مجموعه تصمیمها، نه یکی از آنها، مثال واقعی مدیریت استراتژیک است.
اهمیت مدیریت استراتژیک یا مدیریت راهبردی
با مجله کسب و کار نرم افزار پارس ویتایگر همگام شوید.
مدیریت استراتژیک مستلزم تعهد به برنامه ریزی استراتژیک است که نشان دهنده توانایی سازمان برای تعیین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت، و سپس اتخاذ تصمیم ها و اقداماتی ست که باید برای رسیدن به آن اهداف انجام شود.
فرآیند مدیریت استراتژیک یا مدیریت راهبردی یک روش مدیریتی ست که در برنامه ریزی برای آینده استفاده می شود: سازمان ها با توسعه راهکارهای بلند مدت، یک چشم انداز ایجاد می کنند تا شناسایی پروسه های لازم و تخصیص منابع برای دستیابی به این اهداف میسر شود.
همچنین، شرکت ها می توانند توانایی های اصلی خود را تقویت و پشتیبانی کنند. در این مسیر توجه به مسئولیت اجتماعی (CSR) برای تعیین چشم اندازها به مدیران توصیه میشود.
با تعیین یک استراتژی، سازمان ها می توانند تصمیمات منطقی بگیرند و سریعاً اهداف جدیدی ایجاد کنند تا همگام با محیط کسب و کار تغییر کنند. مدیریت استراتژیک همچنین می تواند به سازمان کمک کند که مزیت رقابتی به دست آورد و سهم بازار را بهبود بخشد.
تحلیل SWOT
هر گاه از تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و قوت در کسب و کار صحبت می کنیم، پای تحلیل SWOT به میان می آید. انجام تحلیل SWOT و دقت نتایج آن بستگی مستقیمی به کیفیت داده ها و به روز بودن آنها دارد.
کاربرد این فرآیند در تعیین این است که آیا منابع و توانایی های شرکت در محیط رقابتی موجود مفید هستند یا خیر. هم چنین، در هنگام توسعه اهداف و استراتژی ها برای موفقیت در این محیط استفاده می شود.
ارزش فرهنگ سازمانی در مدیریت استراتژیک
فرهنگ سازمانی می تواند موفقیت و شکست یک کسب و کار را تعیین کند. به همین دلیل، یک مولفه کلیدی ست که رهبران استراتژیک هنگام توسعه یک سازمان پویا در نظر می گیرند. فرهنگ یکی از عوامل مهم در تعیین اهداف، انجام وظایف و سازماندهی منابع یک سازمان است. یک فرهنگ سازمانی قوی باعث می شود که رهبران در کارکنان خود انگیزه ی اجرای وظایف هماهنگ با استراتژی های مشخص شده ایجاد کنند.
بنابراین، مهم است که استراتژی های ایجادشده برای فرهنگ سازمان مناسب باشد. اگر یک استراتژی خاص با فرهنگ سازمان سازگاری نداشته باشد، نتایج حاصل از اجرای استراتژی را مختل خواهد کرد.
۳ استراتژی مدیریت استراتژیک داده

مدیریت استراتژیک داده
در مدیریت استراتژیک، داده ها نیز باید به صورت استراتژیک مدیریت شوند. در این جا سه متد برای این کار معرفی می شوند: خوب، بهتر، بهترین!
1- متد خوب استراتژیک داده
داده ها را تا زمانی که لازم است نگه دارید. این ممکن است یک روش ساده باشد، اما بسیاری از سازمان ها اطلاعات را فقط برای شش ماه یا یک سال نگه می دارند. حتی ممکن است قادر به بازگرداندن داده های خود هنگام نیاز به آن نداشته باشند. مثلا هنگامی که بازیابی اطلاعات در یک ممیزی قانونی لازم می شود.
بعضی از سازمان ها نیز از داده ها به طور مرتب و کافی (شاید تنها یک یا دو بار در هفته) محافظت نمی کنند که می تواند باعث از دست رفتن اطلاعات زیادی شود. این “شکاف حفاظتی” بین آنچه که واحدهای کسب و کار از بازیابی داده ها انتظار دارد و آنچه که IT قادر به ارائه آن است، به وجود می آید.
برای این که متد خوب را درست پیاده سازی کنید، باید زیرساخت لازم برای بازیابی داده ها را داشته، و امنیت داده را تا حد امکان بالا ببرید.
2- متد بهتر استراتژیک داده
آنچه را که احتیاج دارید نگاه دارید، و بقیه را دور بریزید. بسیاری از سازمان ها مشکل نگهداری را با نگه داشتن داده ها تا زمان لازم و گرفتن بک آپ های لازم حل می کنند. این کار مشکلات و هزینه های نگهداری داده را برای شما نمایان می کند، و به شما نشان می دهد که از بین بردن صحیح و به موقع داده ها نیز به اندازه ی نگهداری آنها اهمیت دارد.
با توجه به بودجه حفاظت از داده هایتان، داده های ذخیره شده ای را که بیش از حد نیاز نگهداری شده اند، حذف یا تخریب کنید. نسخه های قبلی داده های مورد استفاده برای اهداف عملیاتی پس از ۱۸ ماه تا ۲۴ ماه دیگر مفید نیستند. با این حال، مقدار اندکی از اطلاعات شما دارای الزامات استراتژیک یا قانونی دارد که باید پنج سال یا بیشتر حفظ شود.
مدیریت بهتر داده های استراتژیک نیاز به استفاده از فن آوری های بایگانی سازی و بهبود ارتباطات و همکاری بین تیم های سازمان و متخصصین IT دارد. نسخه های پشتیبان کپی های کورکورانه پوشه ها، پایگاه های داده یا سایر کانال های داده نیستند.
3- بهترین متد استراتژیک داده
می توانید از نسخه های حفاظت و نگهداری استفاده ای بیش از نگهداری برای بازیابی داشته باشید. پشتیبان گیری، آرشیو، اسکرین شات ها، کپی ها و غیره هر یک هدف خاص خود را دارند، اما اجرای یک زیرساخت مدرن حفاظت از داده می تواند گران باشد. چه کار دیگری می توانید با این داده های خاموش انبار شده انجام دهید؟ موارد زیر را به عنوان چند نمونه در نظر بگیرید:
- یک کپی پشتیبان در جایی به غیر از محل پشتبان گیری فعلی برای روز مبادا داشته باشید.
- نسخه های جدید یا نرم افزارهای جدید را در یک محیط آزمایشی استفاده کنید تا مطمئن شوید که یک پچ جدید یا به روز رسانی برنامه، تأثیر منفی در سیستم و داده ها نخواهد گذاشت.
- داده های انبار شده را تجزیه و تحلیل کنید تا بینش های جدیدی در مورد عملکرد کسب و کار خود به دست آورید.
به هر جهت، برای استفاده ی بهینه از داده ها، خصوصا داده های مربوط به مشتری ها، باید آنها را به گونه ای قابل استفاده ذخیره کنید.
دیگران در پارس ویتایگر خوانده اند: نرم افزار ثبت اطلاعات مشتریان
کتاب مدیریت راهبردی (منبع است، نه جایگزین تفکر)
در حوزه مدیریت استراتژیک (Strategic Management) چند کتاب معتبر وجود دارد که هم در دورههای دانشگاهی MBA/دکتری تدریس میشوند و هم بهعنوان منابع مرجع علمی پذیرفته شدهاند. در ادامه فهرستی از این کتابها را با توضیحات مختصر علمی آوردهام:
۱. Strategic Management نوشته فرد آر. دیوید
این کتاب یکی از پُرکاربردترین منابع درسی مدیریت استراتژیک در دانشگاههای جهان است. نسخههای مختلف آن تحلیل جامع فرایند مدیریت راهبردی را از تدوین تا اجرا و ارزیابی ارائه میکند و برای دانشجویان و مدیران حرفهای مناسب است.
۲. The Strategy Paradox نوشته Michael E. Raynor
این اثر با تمرکز بر چالش تصمیمگیری راهبردی در مواجهه با عدم قطعیت آینده به بررسی میپردازد و یکی از کتابهای تأثیرگذار در فهم پیچیدگیهای استراتژی است.
Wikipedia
۳. Thinking Strategically نوشته Avinash K. Dixit و Barry J. Nalebuff
این کتاب با رویکردی علمی به تفکر استراتژیک، نظریه بازیها و تصمیمگیری رقابتی میپردازد و برای درک عمیقتر منطق استراتژی در موقعیتهای واقعی کاربرد دارد.
۴. Economics of Strategy نوشته David Besanko و همکاران
این کتاب یکی از منابع برجسته است که استراتژی را از دیدگاه اقتصاد کسبوکار تحلیل میکند و برای درک پیوند بین اقتصاد و راهبرد بسیار معتبر است.
۵. Strategic Management: From Theory to Practice نوشته Allen Amason و Andrew Ward
این منبع تحلیل و کاربرد استراتژی را بهصورت علمی و متوازن بررسی میکند و در پژوهشهای مدیریت نیز ارجاع داده میشود.

مطلب خیلی خوبی بود. ممنون